گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴

 

همی خواست دیدن در راستی

ز کار زن آید همه کاستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۵

 

سپه بردی و جنگ را خواستی

که بخت و هنر داری و راستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۵

 

بخفتی و آسوده برخاستی

به نوی یکی جنگ آراستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۶

 

بدانگاه یاد آیدت راستی

که ویران شود کشور از کاستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۶

 

ز کژی گریزان شود راستی

پدید آید از هر سوی کاستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۷

 

ز گیتی نبیند مگر کاستی

بدو باشد افزونی و راستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۸

 

اگر سر بگردانم از راستی

فراز آید از هر سوی کاستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰

 

هرانجا که روشن بود راستی

فروغ دروغ آورد کاستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰

 

که او بازگردد سوی راستی

شود دور ازو کژی و کاستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱

 

و دیگر فرنگیس را خواستی

به مهر و وفا دل بیاراستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۲

 

چو دیوانه از جای برخاستی

چنین خیره بد را بیاراستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸

 

خداوند هستی و هم راستی

نخواهد ز تو کژی و کاستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸

 

زبان را به ترکی بیاراستی

ز کیخسرو از وی نشان خواستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۸

 

گر ایدون که یابم ز تو راستی

بشویی به دانش دل از کاستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱

 

خداوند هستی و هم راستی

نخواهد ز تو کژی و کاستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱

 

در دانش و آنگهی راستی

گرین دو نیابی روان کاستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۶ - سخن دقیقی

 

همی لشکر و کشور آراستی

همی رزم را به آرزو خواستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۱

 

از ایران همی جای من خواستی

برافگندی اندر جهان کاستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۷

 

همیشه همه نیکویی خواستی

به فرمان شاهان بیاراستی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۲

 

ز ایوان به شبگیر برخاستی

ازین تند بالا مرا خواستی

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۹
sunny dark_mode