گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۶

 

جهان یادگارست و ما رفتنی

به گیتی نماند به جز مردمی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۹

 

همه خانه‌ها کرده از چوب و نی

زمینش هم از نی فروبرده پی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱

 

که گویند با زن برآویختنی

ز آویختن نیز بگریختی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۴

 

ز پیش نیا کودک نیک پی

به درگاه شاه اردوان شد بری

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۹

 

بیامد دو رخساره همرنگ نی

چو شب تیره گشت اندر آمد بری

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱۲

 

به پیمود آن خاک کاخش به پی

ز لشکر هران‌کس که شد سوی ری

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اورمزد » بخش ۲

 

شب اورمزد آمد و ماه دی

ز گفتن بیاسای و بردار می

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۶

 

چو شد مهربنداد شادان ز می

به بهرام گفت ای گو نیک‌پی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲

 

ز پوشیدنی هم ز گستردنی

ز افگندنی و پراگندگی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۰

 

یکی شاه گیلان یکی شاه ری

که بودند در رای هشیار پی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۲۶

 

بپژمرد چون لاله در ماه دی

تنش خشک و رخساره همرنگ نی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵

 

بزرگی من از پارس آرم بری

نمانم کزین پس بود نام کی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵

 

بدو گفت خسرو که‌ای شوم پی

چرا یاد گرگین نگیری بری

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۱

 

چنین گفت پس با سکوبا که می

نداری تو ای پیرفرخنده پی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۴

 

وزان بیشه بهرام شد تابری

ابا او دلیران فرخنده پی

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۵

 

بخوان و شکار و ببزم و به می

به نزدیک خاقان بدی نیک پی

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۱۹۱
sunny dark_mode