ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۳ - ایضا فی مناجات
کشیده سرمه، چشم آهوان را
خبر نی میل را نی سرمه دان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۳ - ایضا فی مناجات
سپرده پس کلیدی آن زبان را
که تا بخشد زکات بحر و کان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷ - در صفت شب معراج
پس آنگه تنگ بر بسته میان را
شرف داده نخستین آسمان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹ - در مدح نورالدین جهانگیر پادشاه
نه مدحی گفته ام صاحبقران را
به دریا شسته ام تیغ زبان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۷ - آمدن بسوامتر زاهد برای طلب رام پیش راجه جسرت و بردن رام را
که حاشا گر بجنباند زبان را
زن د برهم زمین و آسمان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۸ - رخصت شدن بسوامتر زاهد از راجه جسرت و بردن رام را همراه خود
خدا را! رنجه کن یک دم زبان را
بدل روشن ترک ساز این بیان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۹ - پرسیدن رام از بسوامتر حقیقت گنگ که چگونه از آسمان بر زمین آمده و جواب دادن او
هوای گنگ در دل انسمان را
چو عشق آب بوده تشنه جان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۰ - رفتن رام به ملک مالوه که نزد صوبۀ اود است
تسلّی داد، گفت آن زاهدان را
به من گویید این راز نهان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۱ - در بیان کشتن رام دیوان را و خلاص کردن زاهدان را از آفتشان
طلب کرده است رایان جهان را
نهاده در میان زرین کمان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۳ - رفتن رام در شهر ترهت همراه بسوامتر و کشیدن کمان در سینمبر و دادن راجه جنک دختر خود را سیتا به کدخدایی رام
کنون ذوقست رام نوجوان را
که در مجمع کشد پیشت کمان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۳ - رفتن رام در شهر ترهت همراه بسوامتر و کشیدن کمان در سینمبر و دادن راجه جنک دختر خود را سیتا به کدخدایی رام
نه تنها رام بشکست آن کمان را
کمرهای همه نظاره گان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۴ - آمدن راجه جسرت از شهر اوده در ترهت به جهت کدخدائی رام
به در پر کرد فرق دلستان ر ا
به شب بنموده راه کهکشان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۹ - غسل کردن سیتا در دل آب گنگ
به رفتن شعله زد آبِ روان را
وطن آتشکده شد ماهیان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۳۱ - مشورت کردن وزیران با برت به جهت جلوس او و منع کردن برت وزیران را و آمدن در چترکوت به جهت آوردن رام و انکار کردن رام از ملک
زیارت کرد زآن پس مادران را
به خوشنودی فدا می ساخت جان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۳۳ - رفتن رام از چترکوت به صحرای اتره زاهد و دیدن سیتا زن او را و فرود آمدن حله ها از عالم بالا برای سیتا به دعای زن زاهد
که می کردند دیوان قصد جان را
به شکل وحش و طیر این زاهدان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۲ - دیدن رام ماه را و پنداشتن سیتا و مخاطب کردن او
مشابه دید روی دلستان را
صنم پنداشت ماه آسمان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۵ - جای دادن راون سیتا را در باغ اسلوک بن
بهار اندود کرده بوستان را
زده برهم ره و رسم خزان را
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۰ - بیان کردن سگریو زور بال را
اجازت خواه بگشاده زب ان را
بفرما تا شکافم آسمان را