چو باز آمد به خود لختی شبانگاه
فکنده چشم پر خون بر رخ ماه
مشابه دید روی دلستان را
صنم پنداشت ماه آسمان را
ز بس کز جام شوقش دل شد از دست
زمین تا آسمان نشناخت چون مست
چو دیوانه ز ماه نو برآشفت
به ماه چارده رو کرده می گفت
کجا بودی ندیدم رویت از دوش
بیا تا بر کشم اکنون در آغوش
بسا کز درد دل شد گریه افزون
ز کوه غم بر آمد چشمۀ خون
به لچمن فرض شد تیمار خواری
مریض عشق را بیمار داری
که ای لب تشنه آب ار نیست موجود
توان از صبر پی بردن به مقصود
مراد دل که گنج ناپدید است
یقین دان صبر قفلش را کلید است
مکن یکبار دست و پای خود گم
برین بی طاقتی خود کن تب سم
نه ازهر غم همی ما را سرشتند
به خاک آدم اول دانه کشتند
شناسد لذت غم هر که مرد است
که مردانه رود هر جا که درد است
جوابش داد و بر کرد از جگر آه
میان بسته به جست و جوی آن ماه
که با من همرهی کن ت ا توانی
ترا باید مرا تنها نمانی
چو هم ت گر شوی یکدل به کارم
شود روزی یقین همراه یارم
سخن گفت و کمر بست و روان شد
تن مرده به جست و جوی جان شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شخصی در تاریکی شب به یاد معشوق خود میافتد و چشمان پر از اشکی به ماه میدوزد. وی در حالت مستی و شیدایی، ماه را به معشوقش تشبیه میکند و با احساس درد و غم از دوری او به گریه میافتد. به دنبال دلتنگیهایش از ماه میپرسد که کجا بوده است و خواهان نزدیک شدن به او میشود. او به عدم وجود آب و مرهم برای دردهایش اشاره میکند و بر لزوم صبر تأکید میکند؛ چرا که میداند صبر، کلید رسیدن به مراد دل است. شاعر فراموشی دردی که زندگی به او داده را توصیه نمیکند و نشان میدهد که هر انسانی باید در کنار درد، لذت آن را بشناسد و با شهامت به سوی مشکلات برود. در انتها، شخصیت به جستجوی معشوق خود ادامه میدهد و با ارادهای تازه به راه میافتد.
هوش مصنوعی: زمانی که او به خود آمد، در شب، نگاهی پر از اشک و اندوه به چهره ماه انداخت.
هوش مصنوعی: صنم به زیبایی چهره دلربا را دید و حتی ماه آسمان را هم به او تشبیه کرد.
هوش مصنوعی: به خاطر شوری که از عشق او در دل ایجاد شده، دل آنقدر شاد و سرمست شده که دیگر از زمین و آسمان هیچ چیز را نمیشناسد.
هوش مصنوعی: به مانند دیوانهای که از دیدن ماه نو به هیجان آمده و بر ماه کامل یعنی ماه چهاردهم مینگرد و سخن میگوید.
هوش مصنوعی: کجایی که من هرگز نتوانستم چهرهات را ببینم؟ از روی دوش خود بیفکن و بیا تا اکنون تو را در آغوش بگیرم.
هوش مصنوعی: بسیاری از اوقات، وقتی که دل به شدت درد میکشد، اشکها بیش از حد جاری میشوند و در واقع، مانند چشمهای از خون و غم، از عمق دل برمیخیزند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در اینجا اشاره به این است که شخصی در حال مراقبت و پرستاری از کسی است که به خاطر عشق رنج میکشد. او باید به این فرد کمک کند تا با درد و مشکلاتی که از عشق ناشی شده، مقابله کند و او را آرام کند.
هوش مصنوعی: ای کسی که لب تشنه آب هستی، اگر آب در دسترس نیست، بنابراین میتوان از صبر و انتظار به هدف و مقصود رسید.
هوش مصنوعی: مراد و خواسته دل که همچون گنجی پنهان میباشد، بدان که صبر و شکیبایی، راه گشای دستیابی به آن است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در مواجهه با مشکلات و ناملایمات، نباید ناامید یا بیحوصله شد. در واقع، باید تلاش کرد تا با صبر و استقامت از سختیها عبور کرد و خود را در برابر چالشها محکم نگهداشت.
هوش مصنوعی: نه اینکه هر درد و غم ما را شکل داده باشد، بلکه از خاک آدم اول، دانه ای کشتند.
هوش مصنوعی: هر کسی که مرد است و حقیقتاً احساس کند، لذت از غم را درک میکند، زیرا او با شجاعت و جسارت به هر جایی میرود که درد و سختی وجود دارد.
هوش مصنوعی: او به سوالش پاسخ داد و از عمق دل آهی کشید و به دنبال آن ماه زیبا رفت.
هوش مصنوعی: با من همراهی کن تا بتوانی، زیرا من نباید تنها بمانم.
هوش مصنوعی: اگر تو یکدل و همدل شوی و به کارم بپردازی، روزی حتماً با همراهی هم به نتیجه خوبی میرسیم.
هوش مصنوعی: او صحبت کرد، عزم خود را جزم کرد و به راه افتاد تا جان خود را که به خواب رفته بود، پیدا کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.