درآمد ناگه ا ز در حاجبِ بار
که بسوامتر زاهد آمد از غار
به استقبال جسرت رفت چون باد
برهنه پا دوان در پایش افتاد
جلای دیده داد از خاک راهش
به طاعت شد بدل یک یک گناهش
زبان بگشاد کای پیر برهمن
نوازش کرد اقبال تو برمن
ز تشریف تو بر خود چون ننازم
که تا روز قیامت سرفرازم
زمین بر آسمان نازد ز پایت
به چشم ماه و خور برجاست جایت
به صد عزت درون شهرش آورد
به مسند بر نشاند و وعده اش کرد
که هر خدمت که فرمایی کنم آن
به خوشنودی فدا سازم دل و جان
جوابش داد که ای فرمانده بخت
به کامت باد دائم افسر و تخت
ندارم هیچ حاجت کز تو خواهم
که در ملک قناعت پادشاهم
مرا عزلت همین فرموده و بس
که غیر از حق نخواهم حاجت از کس
ولی این حاجت از تو بایدم خواست
که از دیوان، خلل در طاعت ماست
دو دیوند آن ز لنکا فتنه انگیز
سیه رأی و تبه کردار و خونریز
دعای ما بس است از بهر آنها
ولیکن بر نیارم از زبانها
کسی کش نام یزدان ورد جانست
دعای بد زبانش را زیانست
تو چون فرماندهی فریاد ما رس
که این باراست بر فرمانده و بس
رعایا گوسفندان، شه شبان است
ز گرگ فتنه شان را پاسبان است
به من همراه کن رام قوی دل
که با دیوان شود آنجا مقابل
به تیغ و تیر خونها برفشاند
جهان را از بد دیوان رهاند
ز نام رام، جسرت گشت بی هوش
درین اندیشه دیری ماند خاموش
جوابش داد کای پیر نکو نام
مرا پیرانه سر، فرزند شد رام
چه داند او طریق رزمسازی
که طفل است و نداند غیر بازی
خصوصاً جنگ با دیوان سرکش
که از جادو ببارند آب و آتش
مرا تا چند گویی رام بسپار
مرا در کار او معذور می دار
که از جان عزیزش دوست دارم
به جنگ دشمنانش چون گذارم
اگر فرمان دهی با لشکر خویش
بیایم دفع دیوان را کنم بیش
ز حرف رای بسوامتر آشفت
به ابرو چین فکند و از غضب گفت
خلاف وعده کردی آه صد آه
تو باش ایمن که من رفتم ازین راه
درین اثنا وزیر از جای برخاست
سخن را از دعای دولت آراست
که شاها هر چه زاهد گوید آن کن
اگر نیک است ور بد آنچنان کن
که حاشا گر بجنباند زبان را
زن د برهم زمین و آسمان را
کنون باید رضای او نگهداشت
جهان را از دعای او نگهداشت
به بد عهدی مشو در خلق بدنام
توکل کن بده همراه او رام
ترا چون نیت خیر است در پیش
شود خیر آخر کارت میندیش
دگر هرگه چنین کس در میانست
ز دیوان رام در امن و امان است
به جسرت کرد معقول این سخن را
که تا بسپرد رام و لچمن را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این داستان، شخصیتی زاهد از یک غار خارج میشود و به استقبال او میروند. زاهد به فرمانروایی میگوید که تنها از خداوند حاجت دارد و به زندگی عزلتنشینی خود افتخار میکند. اما از او درخواست میکند تا از دیوانی که موجب فتنه احساس میشود، دعا کند. او میخواهد که شخصی با نام رام به جنگ دیوان برود.
فرمانروای داستان، به زاهد میگوید که رام کودک است و نمیداند چگونه به جنگ برود، اما زاهد تأکید میکند که باید به او کمک کنند. در این میان وزیر به فرمانروا مشاوره میدهد که باید به خواسته زاهد توجه کند و از دعای او برای حفظ کشور استفاده کند. در نهایت، فرمانروای داستان به زاهد وابسته میشود و تصمیم میگیرد که به خواستهاش عمل کند.
هوش مصنوعی: ناگهان شخصی از در باغ وارد شد که به نظر میرسید زاهدی است که از غاری بیرون آمده است.
هوش مصنوعی: او به سمت جسارت رفت و مانند بادی که بدون کفش میدود، در پای او افتاد.
هوش مصنوعی: برخی از مشكلات و گناهان انسان باعث میشود که راهش به سمت بندگی و اطاعت الهی روشن شود. به عبارت دیگر، اشتباهات او در نهایت به رشد و بهبود روحیاش منجر میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که کهنسالی به من خوشامد گفت و مرا مورد نوازش و مهربانی قرار داد، من نیز زبان گشودم و از او قدردانی کردم.
هوش مصنوعی: از آنجا که به خاطر تشریف و مقام تو بر خود میبالم و احساس افتخار میکنم، تا روز قیامت هم با سر بلندی زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: زمین به آسمان میبالد و به خاطر زیبایی تو، ماه و خورشید از جایگاه تو درخشان هستند.
هوش مصنوعی: به او با احترام و اعتبار خاصی وارد شهرش کردند، او را بر جایگاه ویژهای نشاندند و به او قول و وعدههایی دادند.
هوش مصنوعی: هر کاری که تو بگویی، با کمال میل و خوشحالی انجام میدهم و جان و دل خود را برای رضایت تو فدا میکنم.
هوش مصنوعی: به او پاسخ داد که ای فرمانده، امیدوارم خوشبختی همیشه همراه تو باشد و همواره در مقام و جایگاه عالی بمانی.
هوش مصنوعی: من هیچ نیازی ندارم که از تو طلب کنم، چرا که در سرزمین قناعت، خود را پادشاه میدانم.
هوش مصنوعی: من به همین تنهایی قانع هستم و هیچ خواستهای جز حق از کسی ندارم.
هوش مصنوعی: من باید این خواسته را از تو طلب کنم که از دستور و قاعدهای که داریم، دچار اختلال نشود.
هوش مصنوعی: دو دیوانه از لنکا آمدهاند که فتنهگری میکنند. این افراد دارای اندیشههای تاریک و کردارهای خرابکارانهاند و خونریزی میکنند.
هوش مصنوعی: بدان که ما برای آنها دعا و آرزو میکنیم، اما نمیتوانیم این دعاها را به زبان بیاوریم.
هوش مصنوعی: کسی که نام خدا را بر زبان میآورد و به یاد اوست، دعای بد دیگران برای او هیچ ضرر و زیانی ندارد.
هوش مصنوعی: تو مانند یک فرمانده، به ما کمک کن تا این بار از تو فرمان بگیریم و تنها بر اساس دستورات تو عمل کنیم.
هوش مصنوعی: رعیت ها مانند گوسفندانی هستند که شاه به عنوان شبان، از آنها محافظت میکند و در برابر مشکلات و فتنهها مانند گرگ از آنها نگهداری میکند.
هوش مصنوعی: به من یاری بده تا با دل قوی به آنجا بروم که باید با دیوان روبرو شوم.
هوش مصنوعی: با شمشیر و تیر، خونها بر زمین ریخته شده و جهان را از شر دیوان نجات میدهد.
هوش مصنوعی: از نام رام، شجاعت تو در این فکر به حدی شد که مدتی بیهدف و بیصدا ماندی.
هوش مصنوعی: او به من پاسخ داد: ای سالخورده با نام نیک، در حالی که من پیر شدم، فرزندم آرام و مطیع شده است.
هوش مصنوعی: او که هنوز کودک است و تنها بازی کردن میداند، نمیتواند طریقهی جنگیدن را بداند.
هوش مصنوعی: به ویژه مبارزه با دیوان سرکش که با جادو، آب و آتش را به وجود میآورند.
هوش مصنوعی: چرا مدام به من میگویی که تسلیم بشوم؟ مرا در کارهای او مقصر ندان.
هوش مصنوعی: من به خاطر جان عزیزش دوستش دارم و اگر لازم باشد، آمادهام تا در برابر دشمنانش بجنگم.
هوش مصنوعی: اگر دستور بدهی، با سپاه خود میآیم تا دیوان را پس بزنم و از بین ببرم.
هوش مصنوعی: به خاطر حرفی که زدم، او به شدت عصبانی شد و با انداختن ابروهایش چهرهاش را نشان داد و از روی خشم چیزی گفت.
هوش مصنوعی: تو برخلاف وعدهای که داده بودی عمل کردی، و من با آه و ناله این موضوع را میپذیرم. حالا میتوانی مطمئن باشی که من از این مسیر رفتهام.
هوش مصنوعی: در این لحظه، وزیر از جایش بلند شد و سخنانی را با دعای خیر برای دولت آغاز کرد.
هوش مصنوعی: اگرچه زاهد هر چه بگوید، تو آن را انجام بده، اگر خوب است؛ و اگر بد است، به همان صورت عمل کن.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوان تصور کرد که اگر زنی زبانش را به حرکت درآورد، میتواند زمین و آسمان را به هم بریزد.
هوش مصنوعی: اکنون باید به خشنودی او اهمیت داد و با دعاهای او از آسیبها و مشکلات جهان محافظت کرد.
هوش مصنوعی: به خاطر وفاداری نداشتن دیگران ناراحت نشو، بلکه به پروردگار اعتماد کن و با آرامش با آن شخص برخورد کن.
هوش مصنوعی: اگر نیت تو خیر باشد، نتایج خوبی برای تو رقم خواهد خورد، بنابراین نگران نتیجه کار خود نباش.
هوش مصنوعی: هرگز فردی چون او در میان نیست، زیرا دیوانگی او را به آرامش و امنیت رسانده است.
هوش مصنوعی: این سخن به قدری شجاعانه و منطقی است که میتواند حتی یک رام و لچمن را تسلیم کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.