عطار » بلبل نامه » بخش ۱۷ - گفتار بلبل به حضرت سلیمان که یا نبی الله مستی ما از جام معنی است نه از می صورت
دلم پروای آن پروانه دارد
که شمعش جز به خود پروا ندارد
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
چو لطفش عاصیان را پاس دارد
همه عصیانشان طاعت گذارد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۷ - قالَ النَّبیُّ صلّی الله علیه و آله موتوا قَبْلَ اَنْ تَموتوا
از آن حضرت ابی چون راز دارد
دمادم مر ترا پاسخ گذارد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
ز آغازت خبر اینجا که دارد؟
کسی اسرار عشقت پای دارد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۸ - در کشف اسرار و توحید کل گوید
که دارد تاب این لقمه که دارد
که همچون تو حقیقت پای دارد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره
قل الروحست جان نقشی ندارد
ابا ما اندر اینجا پای دارد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۳ - جواب منصور شیخ جنید را (قس)
حقیقت ذات با جان انس دارد
که رنگی اندرینجا گه ندارد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۳ - جواب دادن شیخ جنید عبدالسلام را
دلی دارد که آن دم کس ندارد
یقین در سرّ جانان پای دارد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۷ - در حکایت پدر و پسر و در کشتی نشستن و مقالات ایشان با یکدیگر فرماید
که بابا جز تو چیزی میندارد
ولی اینجا نمود جمله دارد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۹ - در سلوک شریعت ورزیدن و از حقیقت متمتع شدن فرماید
شریعت قطرهٔ تو بحر دارد
کسی شاید که این را پاس دارد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۳ - در صفت ره یافتن و می عشق خوردن و جانان دیدن به تحقیق گوید
در آن می هر که او پائی بدارد
یقین دانم که او تحقیق دارد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
هر آنکو در بلا پائی ندارد
میان آن بلا شکری گذارد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۳ - در بیرون کردن جبرئیل علیه السلام حضرت آدم صفی را از بهشت ونصیحت کردن جبرئیل اورا فرماید
دمی داری که آن دم آن ندارد
ترا آن دم حقیقت درگذارد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۶ - در سؤال کردن کسی از منصور حلّاج در سرّ دوستی حق تعالی و جواب گفتن او با تمام فرماید
کسی اینجا نشان دوست دارد
که در زندان او طاعت گذارد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۶ - در سؤال کردن کسی از منصور حلّاج در سرّ دوستی حق تعالی و جواب گفتن او با تمام فرماید
ز راز او کس آگاهی ندارد
یقین میدان که آنکس راز دارد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
فروغش کاینات اینجای دارد
ولیکن کس خبر اینجا ندارد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۳ - سؤال کردن یکی از حسین منصور در دریافتن اسرار کلّ و جواب دادن او مسائل را
ز دنیا آنچه تو داری که دارد
که این دین و شرف مر کس ندارد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۵ - پاسخ دادن پاکباز هاتف غیب را و عجز آوردن او از خودی خود
تو داری هیچکس جز تو ندارد
چنین حکم و یقین جز تو که دارد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید
دل عطار درد عشق دارد
شفا جزدیدن جانان ندارد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در صفت وصل و دریافتن راز کل بهر نوع فرماید
دوا کن دل که دل داغ تو دارد
بهر زه روزگاری میگذارد