عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه
هوای گل چو نیرنگ بلا زد
دلش چون ذرّهیی دم در هوا زد
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
فلک بر جان من تیر قضا زد
مرا بر سینه بیرنگ بلا زد
عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز
گرت امروز گردون مینوازد
مشو ایمن که او با کس نسازد
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
گروهی را بلطف خود نوازد
بقهر خویش قومی را گدازد
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳ - آغاز سخن
ز روی دیگر او کار تو سازد
بنور خویش جسمت را نوازد
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۱ - در بیان اقسام اهل ایمان
که تا او مر ترا با خود نوازد
تمامت کارهای تو بسازد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
وصالت هر که جوید سر ببازد
چو شمع آنگاه هر دم سر فرازد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۵ - در کشف اسرار حق عزو جل
نباشد پخته آنکو جان نبازد
بجان و جسم اندر عشق نازد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۶ - اسرارگفتن منصور با شیخ کبیر در اعیان
هر آنکو کار ما امروز سازد
حقیقت ذات ما او را نوازد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۶ - سخن گفتن شیخ کبیر با منصور از نموداری قصاص
اناالحق زد خود و خود عشق بازد
یقین در ذات خود سرمیفرازد
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۶ - سخن گفتن شیخ کبیر با منصور از نموداری قصاص
هر آنکو نزد جانان جان نبازد
میان اهل دل با جان نسازد
عطار » مظهر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
نبی این باده خورد و نعرهها زد
هزاران آتش اندر جان ما زد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
ز وصلش ماه هر مه میگدازد
عیان خویش بود یار سازد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
چو زیر عشق هر دم مینوازد
ز سوزش جملهٔ عشّاق سازد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
نوار پردهٔ عشّاق سازد
همه ذرّات در جان مینوازد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۳ - در بیرون کردن جبرئیل علیه السلام حضرت آدم صفی را از بهشت ونصیحت کردن جبرئیل اورا فرماید
جمال ماست کو را میگدازد
کسی کو تا که خود چون او ببازد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۳ - سؤال کردن یکی از حسین منصور در دریافتن اسرار کلّ و جواب دادن او مسائل را
همه در شست خود اینجا بسازد
کمان دست ناگه سرفرازد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۶ - در خطاب هاتف غیب پاکباز را و درد او را استماله کردن و دلخوشی فرماید
ازل را با ابد پیوند سازد
بجز جانان همه در دوست بازد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
گهی در سلطنت سر برفرازد
گهی در آتش شوقت گدازد