عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۷۲
در واقعهای سخت عجب افتادم
گه می مردم صریح و گه میزادم
دانی ز چه خاست این همه فریادم
کامد یادم آنچه نیاید یادم
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
چو بنمودی جمال خود به آدم
ورا گفتی بخود سرّ دمادم
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۳) حکایت حسن بصری و شمعون
بدل میگفت زیرک اوستادم
که نادانسته خطی باز دادم
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۱۱) حکایت مجنون و لیلی
من این نیز از برای آن نهادم
که در صحرا بسی می اوفتادم
عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهینامه » در آغاز آلهی نامه
زبان را در فصاحت راه دادم
دهان را در بلاغت برگشادم
عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهینامه » در آغاز آلهی نامه
در گنج عبارت برگشادم
آلهی نامه نام این نهادم
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه فی نعت رسول الله صلی الله علیه و سلم
از آن انگشت بر حرفت نهادم
که تو شاگردی و من اوستادم
عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل
سگست این نفس کافر در نهادم
که من هم خانه این سگ بزادم
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
همه کام دلت باشد مرادم
تو باری نیک دانی اعتقادم
عطار » خسرونامه » بخش ۱۹ - گفتار در رخصت دادن دایه گلرخ را در عشق هرمز و حیله ساختن
بدایه گفت دل بر خود نهادم
ز پیش زخم چشم بد فتادم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۲ - آغاز عشقنامۀ خسرو و گل
دلش بربودم و بازش ندادم
گلم من زین چنین خارش نهادم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
گلم زان پیش تو افگند بادم
مشو از خط که سر بر خط نهادم
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
چو مور از خانه بیرون اوفتادم
چو مویی درجهان افگند بادم
عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل
چنان بگرفتهیی یکسر نهادم
که از خود مینیاید هیچ یادم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۷ - در اسرار عشق و نموداری هیلاج فرماید
خرد صورت همی بیند دمادم
ولیکن عشق داند سر آدم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره
منم اینجا نموده نقش آدم
هزاران آدم آرم من دمادم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۹ - جواب دادن منصور مدعی را
از آن تکرار میگویم دمادم
که تو داری حقیقت کل در آدم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۲ - سؤال کردن شیخ جنید از منصور در حقیقت شرع
تو استادی و تلقین ده بیادم
پس آنگه ده ز عشق خود ببادم