نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری
حروف کائنات ار بازجویی
همه در توست و تو در لوح اویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳ - در استدلال نظر و توفیق شناخت
قبا بسته چو گل در تازهرویی
پرستش را کمر بستند گویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن
در آن ساعت که ما مانیم و هویی
ز بخشایش فرو مگذار مویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷ - در ستایش طغرل ارسلان
نظامی چیست این گستاخرویی
که با دولت کنی گستاخگویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸ - ستایش اتابک اعظم شمسالدین ابوجعفر محمدبن ایلدگز
چو دریا در دهد بیتلخرویی
گهر بخشد چو کان بی تنگخویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
بدو گفتم «ز خاموشی چه جویی؟
زبانت کو که احسنتی بگویی؟»
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۴ - آغاز داستان خسرو و شیرین
چنان مشهور شد در خوبرویی
که مطلق یوسف مصر است گویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین
کنون زان دیر اگر سنگی بجویی
نیابی، گردبادش بُرد گویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۳ - پیدا شدن شاپور
چو شیرین یافت آن گستاخرویی
بدو گفتا در این صورت چه گویی؟
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۳ - پیدا شدن شاپور
فسونگر در حدیث چارهجویی
فسونی به ندید از راستگویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۶ - رسیدن شیرین به مشگوی خسرو در مداین
همیگفتند خسرو با نکویی
به آتش خواستن رفتهست گویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۹ - مجلس بزم خسرو و باز آمدن شاپور
چه دیدم؟ تیزرایی تازهرویی
مسیحی بسته در هر تار مویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۱ - آگاهی خسرو از مرگ پدر
ز ریگش نیست ایمن هیچ جویی
مسلم نیست از سنگش سبویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۹ - افسانه گفتن خسرو و شیرین و شاپور و دختران
شبی بود از در مقصودجویی
مراد آن شب ز مادر زاد گویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهینبانو شیرین را
چو دنیا را نخواهی، چند جویی؟
بِدو پویی، بَدِ او چند گویی؟
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین
نه کم ز آیینهای در عیبجويی
به آیینه رها کن سخترویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد
چنان ترتیب کرد از سنگ جویی
که در درزش نمیگنجید مویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
مرا مادر دعا کردهاست گویی
که از تو دور بادا هر چه جویی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
چه بد کردم؟ که با من کینه جویی
بد افتد گر بدی کردم، نگویی؟
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر
طلب کردند نافرجامگویی
گرهپیشانییی دلتنگرویی