گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۸ - خبر یافتن پسر بهو از کار پدر

 

سپهدار با خیل زاول گروه

به پیش اندر آورده کشتی چو کوه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۵ - در مذهب فلاسفه گوید

 

جدا فیلسوفند دیگر گروه

جهان از ستیهندگیشان ستوه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۶ - پرسش های دیگر از برهمن

 

بدین روی دریا و زآنروی کوه

به دشت آمده برزگر یک گروه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۷ - پرسش های دیگر و پاسخ برهمن

 

دروغ بزرگست مهتر ز کوه

که گویند بر بیگناهان گروه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۴۹ - صفت جزیره دیگر

 

دگر جای دیدند چندین گروه

ز عنبر یکی توده مانند کوه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۱ - دیگر جزیره که آن رامنی خوانند

 

درختی گشن شاخ بر شخ کوه

از انبوه شاخش ستاره ستوه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۱ - دیگر جزیره که آن رامنی خوانند

 

ز باد پرش موج دریا ستوه

ز بانگش گریزان دد از دشت و کوه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۱ - دیگر جزیره که آن رامنی خوانند

 

برینسان به پرواز پرنده کوه

تو کردی کزو خشک و تر را ستوه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۵ - صفت جزیره اسکونه

 

به نظاره گردش سپه همگروه

وی آوا در افکنده زآنسان به کوه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۵۹ - صفت جریزه دیو مردمان

 

چو کشتی مهراج و ایران گروه

بدیدندی از تیغ آن بُرز کوه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۰ - جنگ گرشاسب با اژدها و شگفتی ماهی وال

 

کشیدند از آب اندورن همگروه

به کشتی به خشکی مر آن پاره کوه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۴ - شگفتی جزیره قالون و جنگ گرشاسب با سگسار

 

چنین گفت دانا کز آن روی کوه

بسی لشکرند از یلان همگروه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۴ - شگفتی جزیره قالون و جنگ گرشاسب با سگسار

 

پدید آمد از بیشه وز تیغ کوه

از آن پیل گوشان گروها گروه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۵ - دیدن گرشاسب دخمه سیامک را

 

برون آمدند از برش همگروه

بگشتند چندی در آن دشت و کوه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۶۸ - شگفتی جزیرۀ رونده

 

چنین گفت ملاح دانش پژوه

کزین سون دریا دگر هست کوه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام

 

خروشید هر یک دل از غم ستوه

که بازارگانیم ما یک گروه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۱ - وصف بیابان و رزم گرشاسب با زنگی

 

بشد تا بد آن شهر از آن سوی کوه

به پرسش گرفتند گردش گروه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۴ - جنگ شاه کابل با زابلیان وشکسته شدن اثرط

 

دل جنگیان شد ز کوشش ستوه

شکست اندر آمد به زاول گروه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۶ - جنگ اثرط با شاه کابل

 

گریزندگان را گروها ، گروه

همی خواند از هر رهی سوی کوه

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۸۶ - جنگ اثرط با شاه کابل

 

بد از زخم گردان سراسیمه کوه

ز بانگ ستوران ستاره ستوه

اسدی توسی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode