سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳ - قطعه
ای در هوای معرفت قدرتت چو باز
سیمرغ چشم باز و خرد چشم دوخته
در شهپر جلال تو ارباب بال را
پرهای فکر ریخته و بال سوخته
گردون به طوق شوق تو گردن فراخته
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۹ - قطعه
داور دنیا، معز الدین حق، سلطان اویس
آفتاب عدل پرور سایه پروردگار
آن شهنشاهی که رای او اگر خواهد، دهد
چون اقالیم زمین اقلیم گردون را قرار
بنامیزد چو آفریدون و هوشنگ
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۰ - قطعه
شاهی که در بسیط زمین حکم نافذش
جذر اصم ز صخره صمّا شنیدهاند
صد نوبت از سیاهی گرد سپاه او
این اشهبان توسن گردون رمیدهاند
تن جامهایست خرقه جسم مخالفش
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۱ - قطعه
سحرگاه ازل کز پرده عرض
قضا میداد نور و سایه را عرض
قدر بنوشت بر اطراف چترش
که السلطان ضل الله فی الارض
خرد گرد فلک چندان که گردید
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۲ - قطعه
بجز از آتش دراز زبان
بجز از خامه زبان کوتاه
کس نیارست کرد در عالم
دو زبانی و سرکشی با شاه
لاجرم خاکسار و سرگردان
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۳ - قطعه
روز کسوف ار کند قصد بدوزد به تیر
قبه سیمین ماه بر سپر آفتاب
گاه ز فیض کفش، خاک مرصع بساط
گاه ز گرد روز معنبر نقاب
کی شودش همعنان خیل ملک چون نداشت
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۴ - قطعه
طاووس روز تا ز افق جلوه میکند
شاها، همای رای تو دولت شکار باد
این روزگار و دایره لاجورد را
دایم به گرد نقطه چترت مدار باد
هر خلعت مراد که میبخشد آسمان
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۷ - قطعه
از سرِ گرمی جوابش داد شمع
گفت تا کی سرزنش کردن مرا
عاشقم خواندی، بلی من عاشقم
اشک سرخ و روی زردم بس گوا
زآنچه گفتی، سر فرازی میکنم
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۵۶ - قطعه
چو بر حدود یار حبیب بگذشتم
که کرده بود خرابش جهان ز بیباکی
مجاوران دیار خراب را دیدم
در آن خرابه خراب و شکسته و باکی
به خاک راهگذار حبیب میگفتم
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۷۶ - قطعه
آن شنیدهستی که ارباب تجارت گفتهاند
مهر بر دختر منه ور خود بود چون ماه و هور
مایه شر و فساد اهل عالم دختر است
گر بود شیرین چه خواهد خاست از وی غیر شور؟!
خوابگاه دختر پاکیزه روی پارسا
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۸۴ - قطعه
بزمی که از نوای نوالش به بزم خلد
روحانیان نواله برند از برای حور
بزمی که ماندهاند هم از یاد مجلسش
حوران بزم روضه فردوس در قصور
بود از فروغ باده و عکس صفای جام
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۰۳ - نامه جمشید به پدر
ملک جمشید بنوشت از ره دور
بشارت نامهای نزدیک فغفور
چو از حد خدا پرداخت خامه
برین ابیات کرد آغاز نامه: