گنجور

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۹ - اشارة حرفیة الی الباء

 

با که از بسمله ست حرف نخست

بر بواقی ازان ترفع جست

که ز رفعت گذشت و خفض گزید

به چنین رفعتی ز خفض رسید

به تواضع چو ساخت خود را پست

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۱۳ - در مذمت آنان که شرع را بهانه آزار مسلمانان سازند و کارهای باطل را در صورت حق بپردازند

 

آن که شرع خدای ازوست تباه

نیست گویا ز سر شرع آگاه

کرده در کوی و خانه و بازار

شرع و دین را بهانه آزار

کار باطل کند به صورت حق

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۸ - در بیان آنکه چون سالک خلیع العذار در مشتهیات نفس و آرزوهای طبع افتاد علامت بعد و امارت طرد اوست از ساحت قرب

 

پی به مقصود کی برد سالک

نا شده نفس خویش را هالک

دل چو در نفس و وایه او بست

گشت ازان وایه پایه او پست

می خورد می چرد بهایم وار

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - در بیان آنکه هر چیزی را که با معشوق در اموری مشابهت باشد به قدر مشابهت عاشق را به او میل افتد

 

هر که در راه عاشقی روزی

خورده باشد غم دل افروزی

هر چه همرنگ یار او باشد

از دل و جان شکار او باشد

مه برآید به سوی او نگرد

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱۱ - حکایت بیوه زنی از نسا و باورد که سخنی درشت پرداخت و سلطان محمود را گرم ساخت و به سخنی دیگر نرم گردانید و به سر حد دادخواهی رسانید

 

پیش سلطان عاقبت محمود

که شه تختگاه غزنین بود

پیر زالی ز خطه باورد

خط باوردیان برون آورد

که عوانی ز خلعت دین عور

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » تحفة‌الاحرار » بخش ۴ - مناجات اول متضمن اشارت به شواهد جود و دلایل وجود حق سبحانه ما اعلی شأنه و اجلی برهانه

 

ای صفت خاص تو واجب به ذات

بسته به تو سلسله ممکنات

گر نرسد قافله بر قافله

فیض تو در هم درد این سلسله

کون و مکان شاهد جود تواند

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » تحفة‌الاحرار » بخش ۵ - مناجات دوم متضمن اشارت به آنکه حقیقت حق وجود صرف است و هستی مطلق جل ذکره و عم بره

 

ای علم هستی ما با تو پست

نیست به خود هست به تو هر چه هست

ذات تو هم هستی و هم هست کن

هست کن عالم نوی و کهن

هست تویی هستی مطلق تویی

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » تحفة‌الاحرار » بخش ۷ - مناجات چهارم در التجا و اعتصام به ذوالجلال والاکرام و طلب توفیق در تحقیق این مقصد و مرام

 

ای ز کرم چاره گر کارها

مرهم راحت نه آزارها

روشنی دیده بینندگان

پردگی پرده نشینندگان

عقده گشاینده هر مشکلی

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » تحفة‌الاحرار » بخش ۱۰ - نعت سیم منبی از بعض معجزات وی که از حد عد متجاوز است و نطاق نطق از احاطه به آن عاجز

 

ای ز تو شق خرقه ماه منیر

پیش تو مهر آمده فرمان پذیر

قصر نبوت به تو چون شد بلند

کسر به مقصوره کسری فکند

چتر فرازنده فرقت سحاب

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » تحفة‌الاحرار » بخش ۱۱ - نعت چهارم در اقتباس نور و التماس حضور آن حضرت صلی الله علیه و سلم

 

ای به سرا پرده یثرب به خواب

خیز که شد مشرق و مغرب خراب

رفته ز دستیم برون کن ز برد

دستی و بنمای یکی دستبرد

توبه ده از سرکشی ایام را

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » تحفة‌الاحرار » بخش ۱۲ - نعت پنجم در ادب ضراعت امیدواران و طلب شفاعت گناهکاران

 

ای عربی نسبت امی لقب

بنده تو هم عجم و هم عرب

رشک خوری تافته از اوج ناز

مغرب تو یثرب و مشرق حجاز

گرد سرت ابطحی و یثربی

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » تحفة‌الاحرار » بخش ۱۷ - در تنبیه سخنوران هنرپرور بر آنچه دربایست شعر است تا مقبول طباع و مطبوع اسماع افتد

 

قافیه سنجان چو در دل زنند

در به رخ تیره دلان گل زنند

روی چو در قافیه سنجی کنند

پشت بر این دیر سپنجی کنند

تن بگذارند و همه جان شوند

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۹۴ - عقد بیست و نهم در قناعت که بر حد ضرورت وقوف نمودن است و چشم طمع به زیادتی نگشودن

 

ای کمر بسته به صد حرص چو مور

وای تو گر بری این حرص به گور

خرمن هستی تو شد جو جو

بهر دانه تو چنین در تک و دو

چون شود هیچ ندانم حالت

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۱۰۳ - عقد سی و دوم در طلاقت وجه و مزاح که چین انقباض در جبین نینداختن است و به زبان انبساط سخنان شیرین پرداختن

 

ای تو را صورت چین نقش جبین

خوی ناخوب تو صورتگر چین

ابرویت راست به هر مو گرهی

هر گره بر رگ جان عقده نهی

لبت از نکته شیرین خاموش

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۲ - در بیان حال مجنون که وی از صورت مجاز به معنی حقیقت رسیده بود و از جام صورت شراب معنی چشیده

 

مستیش ز باده بود نز جام

از جام رمیده شد سرانجام

بشکفت به بوستان رازش

گلهای حقیقت از مجازش

چشمه ز شکاف سنگ جوشید

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۴۹ - حکایت آن حکیم از مردم بر کرانه و سؤال و جواب او با پادشاه زمانه

 

حکیمی ز مردم کناری گرفت

ز غارتگران کنج غاری گرفت

جز آن غار آرامگاهی نداشت

غذا غیر برگ گیاهی نداشت

چو کرم بریشم گیاخوار بود

[...]

۲۵ بیت
جامی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۷

 

حبذا قصری که ایوانش ز کیوان برتر است

قبه والای او بالای چرخ اخضر است

سرکشیده ست آنچنان بالا که گویی چرخ را

کنگر اطراف بامش شرفه های افسر است

کعبه از سنگ است و هر سنگی که در بنیاد اوست

[...]

۲۵ بیت
جامی