ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۱ - شرح حال
آه، آه از جور چرخ چنبری
داد، داد از دست ظلم روزگار
از جفای این سپهر نیلگون
جای دارد گر بگریم زار زار
روز و شب چون شخص مسلولم بود
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۲ - رحمت پروردگار
ساقی بیار باده که چون نیک بنگری
دنیا و هر چه هست در او اعتبار نیست
ما مست جام بادهٔ عشق و محبتیم
ما را شراب و کوثر و جنت به کار نیست
بر در گه خدای جهان آفرین کسی
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۳ - بنای عدل
الا ای پای بند مال دنیا!
که بر رویت در دولت گشاده است
من و تو هر دومان از آب و خاکیم
چه باد است این تو را بر سر فتاده است
تو با دولت اگر بر من کنی فخر
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۴ - فضل خداوندی
صلوه این نیست ای مرد مصلی!
که گاهی خم شوی گاهی شوی راست
نمازت را حضور قلب باید
نماز بی حضور قلب بیجاست
تو خود گویی ستون دین نماز است
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۵ - آرزوی وصل
راهی ست پر خطر ره عشق تو ای نگار!
کس بی خطر، به منزل از این رهگذر نرفت
در آرزوی وصل تو روزم به شب رسید
عمرم سر آمد و شب هجرت به سر نرفت
رفت آن چه بود در نظرم جلوه گر ولی
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۶ - شراب جهل
از مسلمانی مرا آید عجب
کز شراب جهل خود گردیده مست
حق و باطل، بندگی و معصیت
پیش رو یکسان نماید هر چه هست
کور کورانه همی پوید به راه
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۷ - زلف سیه فام
سختم آید زتو ای زلف سیه فام!
کاشفته و ژولیده چرا همچو من استی؟
از بسکه لطیف استی و، خوشبو و، سیاهی
مانا که یکی نافهٔ مشک ختن استی
ای زلف گرت با دل من بستگی نیست
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۸ - گاه سخن
الا ای که هرگز به گاه سخن!
نه بشنیده کس از تو غیر از نقیض
نه از نظم تو کس شد بهره مند
نه از نثر تو کس شده مستفیض
حکایات نثر تو یکسر سقیم
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۹ - دل بی قرار
شیرین عذار یار من، آن سرو خوش خرام
دیشب کناره کرد به خشم از کنار من
غافل نبودم ار چه من از عشوه بازیش
آخر نمود عشوهٔ سختی به کار من
تنها همین نه از برم آن بی وفا برفت
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۱۰ - ماه یا که خورشید
ای به رخسارهٔ تو زلف سیاه
چون غرابی به شاخ گل آونگ
روی تو ماه یا که خورشید است
موی تو سنبل است یا شبرنگ
خال بر عارض تو جا کرده
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۱۱ - بادهٔ ناب
تا کی ای بخت خفتهٔ «ترکی»!
بر نخیزی زخواب قیلوله
خیز از جا که این بیابان راست
غول در راه و راه بیغوله
خیز و جامی بزن، زبادهٔ ناب
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۱۲ - تاب عشق
افتاده است از نظرم ماه و آفتاب
تا چشم بر جمال تو مه رو گشوده ام
رخسار آتشین تو تا دیده ام به چشم
همچون سپند بر سر آتش غنوده ام
تب خال تب عشق تو مانده است بر لبم
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۱۳ - تیر شباب
نوجوانی به شخص پیری گفت
که چرا قامتت کمان گشته
پیر خندید و در جوابش گفت
به سرم دور آسمان گشته
من اول چو توجوان بودم
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۱۴ - جاذب خلق
ترکیا! تا زر و سیمت به کف است
جاذب خلق، چو مغناطیسی
در نظر با همه نادانیها
چون فلاطون و ارسطالیسی
ور زرت نیست همانا به نظر
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۱۵ - بالش زر
روزش چو شب است و شب، شب اول قبر
هرکس که به خانه، زن زشتی دارد
یک روز خوشی به خود نبیند هرگز
کو همسر زشت بد سرشتی دارد
در مزرع دهر با چنین همسر زشت
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۱۶ - بخت خفته
چها که می کشم از دست بخت خفتهٔ خویش
که هر چه می کنم از خواب بر نمی خیزد
به آتش افکنمش ور به آبش اندازم
ورش بباد دهم خاک بر سرم بیزد
چه طالعی ست که دیرینه دوستان مرا
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۱۷ - محراب دعا
آفتاب از شرم رویش رخ کند پنهان به ابر
ماه من از چهرهٔ خود گر براندازد نقاب
چون گذارد بر زمین پا سرو سیم اندام من
هر که بیند گویدش یا لیتنی کنت تراب
ابروی دلدار من مانا که محراب دعاست
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۱۸ - غلام طالع
گر به صنعت عدیل داودی
ور به حکمت نظیر لقمانی
ور به زور آوری و، صف شکنی
اشکبوسی و، پور دستانی
یا به حسن و جمال در عالم
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۱۹ - زر و سیم
سخنی گویمت ز من بشنو
ای که از دشمنان حذر داری
دشمنانت تمام دوست شوند
تا که در کیسه سیم و زر داری
ور تهی کیسه ات شد از زر و سیم
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها » شمارهٔ ۲۰ - علامت عشق
عاشقان را بود علامت عشق
ز روی رنگ و لاغری بدن
عشق با فربهی نیآید راست
این سخن را تو گوش دار از من
فربها گرد کوی عشق مگرد
[...]