گنجور

 
ترکی شیرازی

الا ای که هرگز به گاه سخن!

نه بشنیده کس از تو غیر از نقیض

نه از نظم تو کس شد بهره مند

نه از نثر تو کس شده مستفیض

حکایات نثر تو یکسر سقیم

عبارات نظم تو یکسر مریض

گرفتی به کف خامه بس طویل

نهادی ببر کاغذی بس عریض

جواب یکی شعر من بنده را

نگفتی و شد اوج طبعت حضیض

به کنجی خزیدی زشرمندگی

تو در خانه همچون نساء محیض