صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰
هی زلف و خال جلوه دهی این بهانه چیست
هستیم خود اسیر تو این دام و دانه چیست
این خانه ای که زلف تو بر دل فروخته
در آن دگر حساب صبا حق شانه چیست
کی آگه از اذان مؤذن شوی اگر
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶
لب تو ریخت چنان آبروی آب حیات
که رخت خویش ز خجلت کشید در ظلمات
من و گذشتن از چون تو دلبری حاشا
تو و نشستن با عاشقی چو من هیهات
نه من وفات ندیدم که همچو من بسیار
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷
بگو بدشمن خفاش خوی مکر اندیش
که خواست منکسف این آفتاب تابان را
بغیر اینکه ز دست آنچه داشتی دادی
چه استفاده گرفتی فریب و دستان را
نکرده ای زیری زیر از کلام خدای
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱
هی زلف و خال جلوه دهی این بهانه چیست
هستیم خود اسیر تو این دام و دانه چیست
این خانه ای که زلف تو بر دل فروخته
در آن دگر حساب صبا حق شانه چیست
کی آگه از اذان مؤذن شوی اگر
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵
سهی قد تو به سرو کنار جو ماند
بچشم من بنشین کان بجو نکو ماند
در ازی شب هجران دلم فسرد اما
از این خوشم که بدان زلف مشگبو ماند
چو چشم مست تو نرگس بدید شد بیمار
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴
مراست نام علی بهر جسم و جان تعویذ
نیافتم به از این نام در جهان تعویذ
همین مراست نه تعویذ بلکه هست این نام
برای هر یک از افراد انس و جان تعویذ
همین نه خلق زمین راست حرز بلکه بود
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۷
هرکس ندیده غارت و یغمای ترکمن
ببند اسیر بردن و تاراج تُرک من
دانم که دل از او نتوانم دگر گرفت
مشکل بود اسیر گرفتن ز ترکمن
گفتم مگر دو اسبه گریزم ز دست غم
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - بسمه تعالی شانه
ای همه هستی همه هستی توئی
غیر تو کو تا که درآید دوئی
صورت و معنی صفت و ذات تست
نفی که سازم همه اثبات تست
ذات تو را نیست دوئی باصفات
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۱ - تنبیه
خرد را گفتم ای دانای هر راز
مرا از کار دل کن عقدهای باز
کند با هرکس این دل آشنائی
همی سوزد بهنگام جدائی
بگفتا دوستی کاریست مشکل
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۰ - حکایت
به رستم چه خوش گفت فرزانه زال
که ای پور نام آور بیهمال
مترس از دوصد مرد شمشیرزن
بپرهیز از آه یک پیرزن
که تیغ یلان را سپر حایل است
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۲ - نصیحت
از یاد خدا مباش غافل
طاعت به ریا مساز باطل
از دست و زبان دلی میازار
رفعت طلبی دلی بدست آر
پرداز به لطف و مهربانی
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۷۶ - تاریخ وفات محروم میرزا محمد جعفر شیرازی
جعفر آن کز بادهٔ وصل خدا سرشار شد
نور بود و از ریاضت مطلع الانوار شد
با وفا فرزند دلبند وفا سلطان فقر
کز وفای عهد نائل بر وصال یار شد
روز تاسوعا ز حق بشنیدام ر ارجعی
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۸۱ - تاریخ
شیخ اسمعیل تاج الواعظین آنکسکه بود
بلبل آسا نغمه زن یکعمر در بستان دوست
عشق بی پایان اوبا دوست محکم بود و شد
شامل او در دو عالم لطف بیپایان دوست
نازم آن ثابت قدم عاشق که تیغ مرگ هم
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۸۵ - تاریخ اتمام مسجد جامع چالوس
شکر کز لطف خدای احد بنده نواز
این بنا روی به انجام نهاد از آغاز
مسجد جامعی از پاکدلان شد تاسیس
که بیارند نیاز و بگذارند نماز
کرد بس همت خود صرف در اینطرفه بنا
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۹۲ - تاریخ مدرسه مرحوم حجته در قم
حجه آن حجه شریعت ودین
که مؤبد شد از خدای علیم
آن وجد یگانه کز مثلش
مادر روزگار مانده عقیم
ساخت او بهر طالبان علوم
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲ - قطعه در تعریف شاعر نامی شیرینسخن صائب
در خواب گشت صائب ظاهر بچشم جانم
با طلعتی که وصفش گفتن نمیتوانم
گفتم که اهل تبریز یا اهل اصفهانی
خود حل این معما فرمای تا بدانم
گفتا که زادگاهم هست اصفهان بتحقیق
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵ - قطعه
شنیدهام که شبانی به گوسفندان گفت
که از حراست من بر شما چه منتهاست
جواب داد یک از جمله گوسفندانش
که راست گویی و منت نهادن تو به جاست
ولی ز جادهٔ انصاف پا برون مگذار
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰ - قطعه
ز تبدیل خزانی و بهاری
فزاید عاقلان را هوشیاری
که دارد زندگانی مرک در پی
اگرچه مردمند از آن فراری
فلک با کس نیابد یک قدم راست
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴ - قطعه
راستی آنچه تصور رود از بهر بشر
هیچ ز اخلاق نکو نیست بعالم بهتر
فیالمثل همچو درختیست وجود من و تو
ثمرش مهر و وفا و ادب و علم و هنر
آنشجر زین ثمر ار بارور آید ریبر
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۵ - قطعه
یک بنده تمام عمر خود را
ره با قدم غنای پوید
وز خالق و خلق بهرام ساک
پیوسته ره فرار جوید
یک بنده ز فرط احتیاجات
[...]