سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - خدایا مرا دریاب
ای نکودارنده تا اندر جهان داری مرا
بر نکونامی نگهدار و نکوکاری مرا
چون طریق خوب کرداری به است از هر طریق
برمگردان از طریق خوب کرداری مرا
چون بهر کاری بحق یاری گر خلق توام
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح نصیرالدین
ای رخ خوبت بمثل آفتاب
چون بمثل گویم بل آفتاب
هیچ شناسی تو که روی ترا
خوانده رهی از چه قبل آفتاب
روی ترا نیست بخوبی بدل
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - در مدح قدر طغان خان
بخت یار قدر طغان خانست
فتح کار قدر طغان خانست
بخت یار کسی است کز بن گوش
بختیار قدر طغان خانست
صاحب ذوالفقار از آنکه بنام
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - در مدح وزیر صدرالدین
صدری که بر صدور زمانه مقدم است
درگاه او چو کعبه شریف و معظم است
اندر میان آدمیان چون فرشته است
وندر دل فریشتگان همچو آدم است
زی آنکه او فریشته و آدم آفرید
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - در مدح سلطان محمود تمغاج خان
عید شاه خسروان مسعود میمون فال باد
طایر میمون او مسعود پر و بال باد
پر و بال طایر میمون شه بی عید و عید
بر خلایق سایه دار دولت و اقبال باد
بخت پیروز شه روی زمین را بر سپهر
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در مدح رکن الدین عقاج خان
ای جهانداری که در عهد تو گرگ و گوسفند
نیست این آنرا زیان کار آن نه اینرا سودمند
گوسفند از گرگ ترسان بود در ایام پیش
وندر ایام تو ترسان گشت گرگ از گوسفند
یک جهان گرگان دندان تیز بودند ارچه کرد
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مدح قدر طغان خان
پادشاه جهان ز راه رسید
ملک نو شد چو پادشاه رسید
شاه شاهان قدر طغان خاقان
از سفر با کمال و جاه رسید
فتح بر عطف زین ببسته برفت
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - در مدح اسفهسالار
پری دیدار حوری یاسمن خد
دری رفتار کبکی نارون قد
نه نی خدوی اندر یاسمن رنگ
نه بی قد وی اندر نارون حد
برشک از نور رویش ماه و خورشید
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح صاحب ملک الدهاقین
صاحب عادل بنیکی از سفر آمد
رفت به فرخندگی و با ظفر آمد
اینت خجسته سفر کز آمدن او
کشت امید جهانیان ببر آمد
چشمه خورشید بود خواجه و حضرت
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - در مدح نظام الدین محمد بن علی
خورشید ببرج حمل آمد چو رخ یار
هم نور بحاصل شود از تابش و هم نار
نور از پی روشن شدن عالم تاریک
نار از جهت پختن هر خام بر اشجار
تا باز جهان از تبش و تابش خورشید
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - در مدح سعدالدین
زر طلب کرد ز من آن صنم سیم اندام
که به قد سرو روانست و به رخ ماه تمام
چهره بنمودم و گفتم به سزای غم تو
زدم این زر به عیار ندم و مهر و ملام
همه جا گر که به نام ملکان زر زدهاند
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۱ - در مدح مؤید الدین
جز آینه که کند گلرخا ترا معلوم
که از حبش حشم آرد بدست کردن روم
طلیعه آید و آنگه سپاه بر اثرش
پدید خواهد گشتن حقیقت از موهوم
من آن نگویم اگر کس بر غم من گوید
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۵ - در مدح علاء الدین محمد
هوای آل نبی را دل منست وطن
دمی مباد که بی این هوا بود دل من
غلام دشمن خویشم بدین هوا که مراست
اگر بطعنه هوادار خواندم دشمن
درین هوا که منم رنگ و بوی بدعت نیست
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۷ - در مدح نصیرالدین علی بن احمد
ای دو لب تو قافله قند شکسته
قد تو سر سرو سمرقند شکسته
بادام دو چشم تو بعیاری و شوخی
صدبار بهر لحظه درکند شکسته
از هیبت مژگان دو بادام تویی جنگ
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۳ - در مدح وزیر
ماه رجب فرخ و نوروز جلالی
گشتند قرین از قبل فرخ فالی
فال همه عالم شود از هر دو مبارک
گیرند اگر خال خود از صدر معالی
صدری که همه ساله بیننده او بر
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۷ - در مدح وزیر گوید
ای بر سریرِ دولت و اقبال مُتَّکی
مخدوم بیخلافی و ممدوح بیشکی
والا وجیه دین که سپهدار شرق و غرب
فخر آرد از تو نایب فرزانهٔ زکی
بر تیغ اوست تکیهگه شغل کلک تو
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۴۹
عاشقم بر نجیبک منده
آن اجل غمزه امل خنده
آنکه عاشق کشد بغمزه و ناز
کند از خنده مرده را زنده
آن بت شوخدیده کز رخ اوست
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - در هجو قوامی
تا ز طبیعی غر سیاه قوامی
چند کنی زین سپید کاری و خامی
د . . . ل غلامی بمانده ای و گرفته
پیر نعامی بجای د . . . ل غلامی
همچو نظامی هلاک و فتنه تازی
[...]