گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۸
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۵ - نیز در مدح شمس الکفاة ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی وزیر گوید

 

تاخم می را بگشاد مه دوشین سر

زهد من نیست شد و توبه من زیر و زبر

بمه روزه مرا توبه اگر در خور بود

روزه بگذشت و کنون نیست مرا آن درخور

چون مه روزه فراز آید من خود چکنم

[...]

۳۸ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۸ - در تهنیت عید فطر و مدح خواجه جلیل عبدالرزاق بن احمد بن حسن میمندی گوید

 

حدیث نوشدن مه شنیده ای به خبر

بکاخ در شو و ماه و ستارگان باز نگر

مرا ز نو شدن مه غرض مبارکی است

چو ماه بینی بشتاب و روزگار مبر

بدان شتاب که من خواهم ار ندانی تاخت

[...]

۳۲ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - در مدح ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری ندیم سلطان محمود

 

ماه فروردین از گنج گهر یافت مگر

که بیاراست همه روی زمین را به گهر

یا مگر زین نم پیوسته زمین گوهر زاد

همچو زاید صدف از باران پاکیزه درر

ابر فروردین هر روز همی بارد در

[...]

۳۵ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - در مدح ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری سیستانی ندیم سلطان محمود گوید

 

بردم این ماه به تسبیح و تراویح به سر

من و سه‌یکی وسماع خوش و آن ماه پسر

یک مه از سال چنان بودم کَابدال بوند

یازده ماه چنین باشم و زین نیز بتر

نه همه تشنگی و گرسنگی باید خورد

[...]

۳۵ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - در مدح خواجه ابوبکر حصیری عبدالله بن یوسف سیستانی ندیم گوید

 

چند روزست که از دوست مرا نیست خبر

من چنین خامش و جان و جگر من به سفر

در چنین حال و چنین روز همی صبر کند

سنگدل مردم بد مهر و ز بد مهر بتر

سنگدل نیستم، اما دل من نیست بجای

[...]

۲۸ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - در مدح خواجه ابوالمظفر گوید

 

دلم در جنبش آمد بار دیگر

ندانم تا چه دارد باز در سر

همانا عشقی اندر پیش دارد

بلایی خواهد آوردن به من بر

بگردد تا کجا بیند بگیتی

[...]

۳۹ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - در مدح خواجه ابوسهل دبیر، عبدالله بن احمد بن لکشن گوید

 

دوش ناگاه بهنگام سحر

اندر آمد ز در آن ماه پسر

با رخ رنگین چون لاله و گل

بالب شیرین چون شهد و شکر

حلقه جعدش پر تاب و گره

[...]

۳۶ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۲ - در مدح خواجه عمید سید ابواحمد تمیمی گوید

 

آن کیست کاندر آمد بازی کنان ازین در

رویی چو بوستانی از آب آسمان تر

باز این چه رستخیز‌ست این خود کجا درآمد

این را که ره نموده‌ست از بهر فتنه ایدر

ای دوستان یکدل‌، دل باز شد ز دستم

[...]

۴۳ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۳ - در مدح خواجه عمید اسعد کدخدای امیر ابوالمظفر والی چغانیان

 

بر گرفت از روی دریا ابر فروردین سفر

ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر

گه بروی بوستان اندر کشد پیروزه لوح

گه به روی آسمان اندر کشد سیمین سپر

هر زمانی بوستان را خلعتی پوشد جدا

[...]

۲۷ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - نیز در مدح سیدالکفاة خواجه ابوعلی حسنک وزیر گوید

 

باری ندانمت که چه خو داری ای پسر

تا نیستی مرا و ترا هیچ درد سر

همچون مه دو هفته برون آیی از وثاق

همچون مه گرفته درون آییم ز در

رغم مرا چو سرکه مکن چون بمن رسی

[...]

۲۳ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۷ - نیز در مدح خواجه ابوعلی حسنک وزیر گوید

 

مهرگان امسال شغل روزه دارد پیش در

خواجه از آتش پرستی توبه داد او را مگر

خواجه سید وزیر شاه ایران بوعلی

قبله احرار و پشت لشکر و روی گهر

تیغ را میر جلیل و خامه را خواجه بزرگ

[...]

۲۵ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۶ - ازوست

 

شه زاولستان محمود غازی

سر گردنکشان هفت کشور

به نیزه کرگدن را بر کند شاخ

به زوبین بشکند سیمرغ را پر

۲ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۷ - نیز او راست

 

بامدادان پگاه آمد بر بسته کمر

غالیه بر سر و رو  کرد  و برون رفت بدر

کس فرستادم و گفتم که بدینگونه مرو

که بدین گونه رسد چشم ترا جان پدر

باز گردید و بیامد به من اندر نگرید

[...]

۶ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۸ - همو راست

 

بهشت روی منا گر همی روی به سفر

مرا ببر به سفر یا دل مرا تو مبر

مرا ز رفتن تو چند گونه درد سرست

وگرچه درد مرا تو همی ندانی سر

یکی که تو زبر من همی روی نه بکام

[...]

۶ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۹ - او راست

 

عشق آتشیست کآب نیابد بر او ظفر

ای دل چرا نکردی زآتش همی حذر

آری حذر نکردی تا سوخته شدی

تو سوختی و با تو بسوزد همی جگر

همسایه بدی و ز همسایگان بد

[...]

۸ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۲۰ - همو راست

 

آزار داری ای یار زیرا که یک زمستان

بگذشت و کس نیامدروزی زمانه زین در

روزی بدین درازی ما از تو جسته دوری

کز تو خطایی آمد، وان از تو بودمنکر

ما با هزار دستان خو داشتیم آنجا

[...]

۱۰ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳

 

گفتم که مرا زغم به سه بوسه بخر

دل تافته گشتی و گران کردی سر

از بهر سه بوسه ای بت بوسه شمر

چو گاو به چرمگر، به من در منگر

۲ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

گویند گرفت یار تو یار دگر

از رشک همی گویند ای جان پدر

جانا تو به گفتگوی ایشان منگر

خر خوبیند که غرقه شد پالانگر

۲ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

چون با یاران خشم کنی جان پدر

بر من مپریش خشم یاران دگر

دانی که منم زبونتر و عاجز تر

پالان بزنی چو برنیایی با خر

۲ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

ای ساده گل و ساده می و ساده شکر

زین کار که با تو کردم اندوه مخور

چندان باشدکه به شوی جان پدر

حال تو دگر گردد و کار تو دگر

۲ بیت
فرخی سیستانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۸
 
تعداد کل نتایج: ۱۴۱