نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶
این حضور عاشقان است، الصلا
صحبت صاحبدلان است، الصلا
یار با ما در سماع معنوی است
گر نظر داری عیان است، الصلا
در سماع عشق رقصانیم باز
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵
هر که با جام می لعل لبش همدم نیست
در حریم حرم حرمت ما محرم نیست
دل به نیش است که هر نوش ندارد سودش
سینه زخمی است که خوشنود به هر مرهم نیست
کمر صحبت این راه ببندی ور نه
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۸
دلی دارم که در وی غم نگنجد
چه جای غم؟ که شادی هم نگنجد
میان ما و یار همدم ما
اگر همدم نباشد دم نگنجد
دلی کو فارغ است از سور و ماتم
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱
بر دلم هردم جفای بیوفایی میرسد
وه که بر جان من از هر سو بلایی میرسد
روزگاری شد که در وادی حیرت ماندهام
نه رهی پیدا شد و نه رهنمایی میرسد
قصد جان دارد فراق و وعده دیدار او
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳
کشته عشق ترا گر خونبها خواهد رسید
دم از این معنی زدن اول مرا خواهد رسید
دوش بر بوی تو دادم هر نفس جانی به باد
گر ز من باور نمیداری صبا خواهد رسید
روی تو چون دید چشمم خون فشاند دم به دم
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵
دلبری دارم بغایت شوخ چشم و فتنه گر
چون کنم؟ شوخ است و با او برنمی آیم دگر
چون دلم خون کرد دل دادم که لب بخشد مرا
لعل را از سنگ برکندم به صد خون جگر
چهره ای چون زر نمودم آمد آن بازی کنان
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹
بر سینه من ناوک مژگان زدهای باز
در جان و دلم آتش هجران زدهای باز
من در غم عشق تو همی سوزم و سازم
کز حسن سراپرده سلطان زدهای باز
خونابه ز چشم من بیچاره روان شد
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶
میکشد دل یک طرف خط تو کاکل یک طرف
خال مشکین یک طرف زلف چو سنبل یک طرف
بر امید آن که باز آیی تو ای گل! در چمن
چشم بر ره مانده نرگس یک طرف گل یک طرف
هر سحرگه راست کی خسبند مرغان در چمن
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰ - ستایش فضلالله نعیمی
دولت وصل تو را یافتهام در کپنک
نظر لطف خدا یافتهام در کپنک
یافتم در کپنک آنچه طلب میکردم
تو چه دانی که چهها یافتهام در کپنک
کپنکپوشم و از طایفههای دگرم
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴
خرامان میرود دلبر به بستان وقت گل گل گل
به رخ گل گل به لب مل مل به قد چون سرو سنبل بل
سمن داری تو در بر بر به شوخی راست چون عرعر
دلت چون سنگ مرمر مر زبانت راست چون بلبل
به سنگینی چو که که که، به چستی باد صرصر صر
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۲
ای که حاجت ز در اهل ریا میطلبی
نقد مقصود کجا و تو کجا میطلبی
جای آن است که خون تو بریزند ای دل!
سستهمت! نظر از غیر چرا میطلبی؟
تا تو در بند خودی راه به جایی نبری
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵
زهی چشم و زهی ابرو، زهی روی
زهی خط و زهی خال و زهی موی
زهی حسن و زهی لطف و زهی خلق
زهی عدل و زهی احسان زهی خوی
زهی فر و زهی زینت زهی جاه
[...]
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۱۴
خدا را، مصطفی را، مرتضی را
حسن شاه و حسین کربلا را
به زین العابدین آن سرور دین
محمد باقر آن ماه دجی را
به علم جعفر صادق چو کاظم
[...]