گنجور

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱

 

آسمان داد فخرالملک خورشید زمین

ای جهان را عهد انصاف تو ایام شباب

ای خداوندی که نوک کلک ملک آرای تو

هادی تیغ ممالک پرور مالک رقاب

قهر و لفظش دستگیر آتش و آبند از آن

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲

 

ثبت فرمای تا شوی واقف

بی توقف ز نام آن محبوب

پارسی مدام و تازی خواب

این یکی راست و آن دگرمغضوب

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳

 

بخدائی که بی ارادت او

سرورا برگ خوش خرامی نیست

که ترا گرچه بنده بسیارند

بنده ی خاص جز امامی نیست

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴

 

کافی دین و دولت ای صدری

که جنابت سپهر آیاتست

روح پروردهٔ ضمیر مرا

تا مدیح تو ورد اوقاتست

حرز دوشیزگان پرده غیب

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵

 

ای اختر آسمان سمندت

چرخ از شرف تو در و بالست

کز نقش تو هر خطی سپهریست

وز نقش تو هر خطی خیالست

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶

 

ای خداوندی که دائم پیر چرخ

همچو دولت در هوای جاه تست

خاک درگاهت، امامی، بنده وار

چون فلک در سایه درگاه تست

زنده گردانش که جانش در جهان

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷

 

تاج دین و دولت ای صدری که گرد موکبت

دیده افلاک و انجم را مکحل می‌کند

کلک دولت‌پرورت روح‌الامینی دیگر است

لاجرم هردم هزاران وحی منزل می‌کند

لفظ معنی پرورت گر آسمان داد نیست

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸

 

زهی دین پروری کاندر بنانت

سپهر دولتست و اختر داد

مسیر خامه ی گیتی پناهت

در انصاف تو بر خلق بگشاد

ز بهر بندگی در پیش کلکت

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹

 

پناه تیغ و قلم آفتاب مشرق ملک

توئی که نور تو خورشید را بپوشاند

توئی که حرف مدیر تو هر سحر، گیتی

برای رفع حوادث بر آسمان خواند

کنار بحر زند موج ز آب دیده ی ابر

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰

 

آن شنیدی که خار در گلزار

گل خوشبوی را برادر خواند

راست می گفت لیکن از پی خار

هیچ دانا درخت گل ننشاند

بلکه دانا چو گلبنی پرورد

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱

 

ایاز بهر تفاخر مخدرات سپهر

همیشه در حرم حرمت تو کرده سجود

سبب وجود بو دار نه چرخ وارون کار

نیافریدی خود واجب الوجود، وجود

در تو مقصد گیتی است ز آنکه باز نگشت

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲

 

ای بزرگی که با نسیم وفات

بوی شب‌بوی درنمی‌گنجد

بر در جاهت ارچه چرخ شدست

توی در توی درنمی‌گنجد

پس و را بندهٔ بلای دل است

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳

 

دیدم الفی چند سخنگو که لب عقل

از منطقشان جام اشارات گسارد

ترکیب خطی گشته وزان خط شده حیران

ادراک که اندیشه بدو ملک سپارد

خطی که هنرمند بدو چون نظر افکند

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴

 

محیط و نقطه ملت، سوار و مرکب دین

خدایگان شریعت درین چه فرماید

چو گربه ای سر ده قمری و کبوتر را

بقرب هفته ای از تن بقهر برباید

ز راه شرع، بحکم قصاص صاحب مرغ

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵

 

والا عمید دولت و دین ای که بر سپهر

در بندگیِّ خانه ی تو تیر می رود

بی رونق است کارم و در خدمتت بشرح

نزدیک هفته ایست که تقریر می رود

چون می رود ز خدمت تو کار اهل فضل

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶

 

سپهر قدرا، گردون هر آنچه حکم کنی

بر آستان تو گردن نهاده بفرستد

شراب دار تو دانم که نور دیده ازو

اگر طلب کنم ابرو گشاده بفرستد

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷

 

زهی ز پیکر درگاهت اوج خورشیدی

که ذره ای بود اندر هواش پیکر تیر

دقیقه ایست ز قدر تو نه سپهر بلند

بعلقه ای ز ضمیر تو هفت جرم منیر

مسیر ابر بنان تو تا نقاب کشید

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸

 

چو در سخا و سخن قوت حیات نهاد

خدای عزوجل هر دم از دم و حکمش

خواص معجز عیسی و خضر کرد پدید

نتایج سر کلک از عنایت قلمش

مرا بخاسته ز آثار همت عالی

[...]

امامی هروی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹

 

ای صاحبی که گردون گرد از جهان برآرد

گر یک نفس نباشد در حفظ تو طبایع

از حضرت تو لفظی وز نه فلک معانی

از خامهٔ تو حرفی وز صد کتب شرایع

کلک وانا ملت را زیبد که هست و باشد

[...]

امامی هروی