گنجور

 
امامی هروی

محیط و نقطه ملت، سوار و مرکب دین

خدایگان شریعت درین چه فرماید

چو گربه ای سر ده قمری و کبوتر را

بقرب هفته ای از تن بقهر برباید

ز راه شرع، بحکم قصاص صاحب مرغ

دو دست گربه، از تن جدا کند شاید

جواب امامی:

زهی لطیف سئوالی که طوطی قلمت

بگاه نظم بدایع شکر همی خاید

ندانمت که، که ای اینقدر همی دانم

که از بیان تو آب حیات می زاید

نه کم ز گربه ی بید است گربه عیار

که مرغ بیند بر شاخ و پنجه نگشاید

خدایگان هنر را اگر درین فتوی

به خون گربه ز من رخصتی همی باید

چو گر به هیچ غرامت ندارد آن بهتر

که دست خویش بخونی چنین نیالاید

بقای قمری و عمر کبوتر ار خواهد

قرارگاه قفس را بلند فرماید