ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٢٧ - وله ایضاً ملمع در مدح وجیه الدین مسعود شاه
ساقی الاصحاب مائا بارقا کالنار هات
لا تدافعنی و سافحنی به واذکر ولات
ای به رخ مانند آتش وی به لب آب حیات
کشتئی میران ز دریای غم ار خواهی نجات
راحتی لا تهجریها ساعه من راحتی
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٠۴ - ایضاً له
حبذا دارالحدیثی کز معالی و شرف
زیبد ار دارد بمهر و مه شرف
بسکه در شاهوار از بحر طبع مصطفی
جمع شد دروی ز گوهر پر بر آمد چون صدف
چون امام جمله اصحابش حدیثی پی فکند
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣۵ - وله ایضاً
یا رب چه موجبست که دستور شه نشان
والا جلال دولت و دین آصف زمان
مهر سپهر دانش و جان و جهان فضل
حامی ملک و ملت وراعی انس وجان
روزی نپرسد از ره اشفاق و مرحمت
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴۴ - وله ایضاً در مدح تاج الدین شیخ علی مؤید
فرخنده باد مقدم شاه جهانپناه
خورشید ملک شیخ علی سایه اله
شاهی که باشد از زبر تخت خسروی
تابان رخش چنانکه ز گردون دو هفته ماه
از فر فرق او که در آفاق سرورست
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۴
قطعه ئی نزد من رسید امروز
از سخنهای قدوه الشعرا
مرتضی افضل و یگانه دهر
فخر سادات و زبده النقبا
آن سخن پرور هنر گستر
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۴
بنام ایزد زهی خرم سرائی
که چون فردوس اعلی دلگشایست
هواش از اعتدال طبع دائم
چو انفاس مسیحا جان فزایست
غبار آستانش از خوش نسیمی
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١۶٠
ما را شکایتیست ز گردون دون نواز
کانرا چو دور او سرو پائی پدید نیست
بس ماجری که خاسته بینم زهر کنار
واندر میان جمله صفائی پدید نیست
کردم نگاه در گل و بلبل بباغ فضل
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩۴
ای نسیم صبحدم از بخت نیک ار باشدت
بر در گیتی پناه خسرو عادل گذار
خسرو جمشید فر کز رشک دریای کفش
ابر باشد با دلی سوزان و چشمی اشکبار
شمس ملک و دین که خورشید از لقب پاشی او
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٩٩
شهریار جهان طغایتمور
ای چو حاتم بمکرمت شده فاش
وی چو باد خزان و ابر بهار
دست تو زرفشان و گوهر پاش
بنده را بسته بود بر آخور
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵١١
دل بجان آمد از مضیق جهان
وین بتر کم امید نیست خلاص
از گزند سپهر ناهموار
چون گزیدم ولات حین مناص
بخت را گفتم ای رمیده ز من
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۵٢
ای عزیز ار نصیحتی کنمت
در بدو نیک آن تفکر کن
گر پسند آیدت ز من بشنو
ور نه نشنوده اش تصور کن
اولا صدر شو باستحقاق
[...]
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨٧
ای پیک پی خجسته نسیم سحرگهی
لطفی کن از برای دل خسته رهی
بگذر بدانجناب که از لطف صاحبش
یا بی نشان خلد چو در وی قدم نهی
یعنی جناب حضرت شاهی که می نهد
[...]