گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱

 

هزار سال به امید تو توانم بود

هر آنگهی که بیایم هنوز باشد زود

مرا وصال نباید همان امید خوشست

نه هر که رفت رسید و نه هر که کشت درود

مرا هوای تو غالب شدست بر یک حال

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۱ - فی تخلص الممدوح و تلخیص الروح‌

 

کو قدم تا بدین طریق رود

یا کجا گوش کاین سخن شنود

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۲ - مفتاح ابواب الاسرار مصباح ارواح الابرار

 

هر چه آورد از عدم به وجود

از وجود همه تویی مقصود

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۷ - حکایت

 

از عدم آمده به شهر وجود

کرده منزل به طالع مسعود

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۸ - قالوا اتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء

 

چون زفطرت تو بوده‌ای مقصود

همگنان چون برادران حسود،

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۹ - فصل فی الرزق

 

روزی خود به پر چرخ‌کبود

نتواند کسی به جهد افزود

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۵ - الملک یبقی مع الکفر ولایبقی مع الظلم

 

زانکه او ظالم و مسلمان بود

خلق‌، عاجز، خدای، ناخشنود

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۶