کور را گوهری نمود کسی
زین هوس پیشه مرد بوالهوسی
که ازین مُهره چند میخواهی
گفت یک گرده و دو تا ماهی
نشناسد کسی چه داری خشم
لعل و گوهر مگر به گوهر چشم
پس چو این گوهر نداد خدای
این گهر را ببر تو ژاژ مخای
گرنخواهی که بر تو خندد خر
نزد گوهرشناس بر گوهر
دست گوهرشناس به داند
چون کف پای بر صدف راند
نیک دانی که در فضای ازل
دستِ صُنع خدای عزّوجل
گر نبشت ابجدی ز دفتر خویش
نتواند کزو کشد سرِ خویش
کرده امر خدای در هر فن
قوّتی را به فعلی آبستن
تا چو راه مشیمه بگشایند
زآنچه کشتند حاملان زایند
آنکه او را عدم برد فرمان
کی وجود آرد اندرو عصیان
کرده یک امر جمله را بیدار
همگان آمدند در پرگار
هرچه استاد برنبشت و براند
طفل در مکتب آن تواند خواند
عقل شد خامه، نفس شد دفتر
مایه صورتپذیر و جسم صوَر
عشق را گفت جز زمن مهراس
عقل را گفت خویشتن بشناس
عقل دایم رعیّت عشق است
جان سپاری حمیّت عشق است
عشق را گفت پادشایی کن
طبع را گفت کدخدایی کن
از عنا طعنه ساز ارکان را
پس به کف کن تو آب حیوان را
تا چو زو نطق مایهای سازد
در ره روح قدس در بازد
روح قدسی به نفس باز شود
نفس چون عقل پاکباز شود
همچنین از بدایت ارکان
روش اوست تا نهایت جان
همه زی اوست بازگشت دهور
در نُبی خواندهای تصیرالامور
آنکه مختار زیر پردهٔ اوست
وآنکه مجبور بند کردهٔ اوست
همه از امر اوست زیر و زبر
غافلند آدمی ز خیر و ز شر
هرچه بودست و هرچه خواهد بود
آن توانند کرد کو فرمود
داند آنکس که خردهدان باشد
هرچه او کرد خیرت آن باشد
نام نیکو و زشت از من و تست
کار ایزد نکو بود بدرست
هست عالِم خدای عزّوجل
که ترا چیست پایگاه و محل
نیک داند خدای سرّ دلت
زانکه اول خود او سرشت گلت
کی شود عقل تو بدو مُدرک
چه نماید ترا به جز بد و شک
هرچه ز ایزد بود همه نیکوست
هرچه از تست سر به سر آهوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری حکمی و فلسفی است که به مسائلی چون ارزشهای واقعی، عشق، عقل و نقش خداوند در زندگی انسانها میپردازد. شاعر به بیان پریشانی و هوسهای بشر میپردازد و یادآور میشود که زیباییهای واقعی و گوهرهای ارزشمند در درون افراد نهفته است و تنها با چشم دل و شناخت صحیح میتوان آن را دید.
شاعر به رابطه عشق و عقل اشاره میکند و عشق را سلطنتی میداند که عقل باید به آن خدمت کند. همچنین، بر نقش خداوند در تعیین سرنوشت انسانها و اینکه همه چیز تحت اراده اوست، تأکید میکند. او به خواننده میآموزد که هرچه از خدای متعال است، نیکو بوده و انسانها باید درک کنند که خیر و شر در دست خداوند است.
در نهایت، شاعر به این نکته میرسد که شناخت خود و خداوند، کلید درک حقیقت و تحقق ارزشهاست.
هوش مصنوعی: کسی که به دنیای ظاهری و لذتهای زودگذر علاقهمند است، به آسانی نمیتواند به ارزشهای واقعی پی ببرد و در پی کسب چیزهای ارزشمند، دچار خطا و اشتباه میشود. به عبارت دیگر، افرادی که تنها به تمایلات و خواستههای سطحی توجه دارند، در درک زیباییهای عمیقتر ناتواناند.
هوش مصنوعی: چند تا از این مهرهها را میخواهی؟ یکی و دو تا ماهی کافی است.
هوش مصنوعی: هیچکس به ارزش و زیبایی خشم و خویشتنداری تو پی نمیبرد، مگر آنکه به عمق نگاهت نگاهی بیندازد.
هوش مصنوعی: پس اگر خداوند به تو این گوهر را عطا نکرده، تو هم در موردش حرفی نزن و مزاحم نشو.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی کسی به تو بخندد، باید در میان افراد آگاه و باخبر از ارزشهای واقعی قرار بگیری.
هوش مصنوعی: کسی که در درک ارزشها و زیباییها مهارت دارد، میتواند به راحتی و با دقت به تشخیص آنها بپردازد، مانند کسی که با پا بر روی صدفها میگذرد و متوجه ارزش آنها میشود.
هوش مصنوعی: خوب میدانی که در زمان آغازین، اراده و خلق خداوند بزرگ وجود داشته است.
هوش مصنوعی: اگر کسی نتواند در نوشتههای خود چیزی بیافریند، نمیتواند از خود نیز حیات و هویتی داشته باشد.
هوش مصنوعی: در هر زمینهای، خداوند به هر قدرتی، فعلی را میبخشد که در انتظار وقوع است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که درختان میوه دهند و محصولاتی را که برداشت کردهاند به بار بنشانند.
هوش مصنوعی: آن کسی که وجودش را عدم از بین میبرد، چگونه میتواند وجودی داشته باشد که بر او طغیان کند؟
هوش مصنوعی: همه چیز در حال حاضر تحت تأثیر یک پیام یا اتفاق قرار گرفته و همه افراد به حرکت واداشته شدهاند.
هوش مصنوعی: هر آنچه استاد در کلاس به یاد یاد دهد، کودک هم قادر است آن را یاد بگیرد و بخواند.
هوش مصنوعی: عقل مانند قلمی است که نوشتهها را به وجود میآورد و نفس همانند دفتری است که میتواند این نوشتهها را ثبت کند. در واقع، عقل و نفس به تولید و شکلگیری موجودات و مظاهر مادی کمک میکنند.
هوش مصنوعی: عشق به تو میگوید که از من نترس و عقل به تو میگوید که خودت را بشناس و به آگاهی درونیات توجه کن.
هوش مصنوعی: عقل همیشه در خدمت عشق است و فدای عشق شدن نشاندهندهی غیرت و تعهد به آن است.
هوش مصنوعی: عشق به شما میگوید که مانند یک پادشاه رفتار کنی و احساساتت را با قدرت و شکوه بروز دهی، در حالی که طبع و شخصیت شما باید مثل یک کدخدا باشد؛ یعنی با مهربانی و درایتی، به دیگران رسیدگی کنی و برای آنها ارزش قائل شوی.
هوش مصنوعی: از جنبههای منفی و آسیبهای زندگی عبور کن و در عوض، به دنبال منشأ حیات و شادابی باش.
هوش مصنوعی: وقتی او (شخصی) شروع به صحبت و کلام کند، باید طوری باشد که در مسیر روح مقدس را باز کند.
هوش مصنوعی: وقتی که روح الهی به انسان الهام شود، نفس او مانند عقل پاک و آزاد میگردد.
هوش مصنوعی: روش او از آغاز تا پایان زندگیاش به گونهای است که نشاندهندهی اصول و پایههای بنیادین اوست.
هوش مصنوعی: همه چیز از اوست و بازگشت زمان به سوی اوست، که در قرآن به صورت «تسییل الامور» ذکر شده است.
هوش مصنوعی: کسی که در پس پرده قدرت او مختار و آزاد است و کسی که در تحت بند و زنجیر او ناچار و مجبور به عمل است.
هوش مصنوعی: همه چیز تحت فرمان اوست، اما مردم در نیکی و بدی غافلند.
هوش مصنوعی: هر آنچه که بوده و هر آنچه که ممکن است به وقوع بپیوندد، تنها تحت فرمان کسی است که قدرت آن را دارد.
هوش مصنوعی: کسی که اندکی آگاه است، میداند که هر چیزی که او انجام میدهد، در نهایت به نفع تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: نام خوب و بد به من و تو مربوط میشود، اما در حقیقت، کار خداوند نیکو است و این کاملاً درست است.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ جهانیان دانای مطلقی است که جایگاه و مقام تو را به خوبی میداند.
هوش مصنوعی: خداوند به خوبی میداند که در دل تو چه میگذرد، چون که خودش ابتدا روح و وجود تو را آفریده است.
هوش مصنوعی: عقل تو چگونه میتواند به درک او برسد؟ چه چیز جز بدی و تردید میتواند برای تو به ارمغان آورد؟
هوش مصنوعی: هر چیزی که از طرف خداوند باشد، خوب و پسندیده است؛ اما هر آنچه که از خودت باشد، تماماً بیارزش و ناپسند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.