گنجور

 
سنایی

باز دیدم که ظالمان بودند

در جهان هفته‌ای نیاسودند

زانکه او ظالم و مسلمان بود

خلق‌، عاجز، خدای، ناخشنود

چشم دل باز کن ز روی یقین

ظلم حجاج (‌و) عدل کسری بین

این یکی کافر و پسندیده

وین مسلمان ولی نکوهیده

ظلم از هر که هست نیک‌ْ بد است

وانکه ار ظالم است نیکْ بد است

هر کجا عدل روی بنموده‌ست

نعمت اندر جهان بیفزوده‌ست

هر کجا ظلم رخت افکنده‌ست

مملکت را ز بیخ بر کنده‌ست

عدل، بازوی شه قوی دارد

قامت ملک، مستوی دارد