سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۲ - در نکوهش و ابراز نارضایی از خود
نظر همی کنم ار چند مختصر نظرم
به چشم مختصر اندر نهاد مختصرم
نمیشناسم خود را که من کیم به یقین
از آنکه من ز خود اندر به خود همی نگرم
عیان چو باز سفیدم نهان چو زاغ سیاه
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۶
عمر دو نیمهست و ازین بیش نیست
اول و آخر، چو همی بنگرم
نیمی از آن کردم در مدح تو
نیمی در وعده به پایان برم
عمر چو در وعده و مدح تو شد
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۶ - در جواب حضرت خضر علیه السلام گوید
مددم ده به همّت ای مکرم
تا من دل شکستهٔ مجرم ،
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۷ - اذا اراد الله بقوم خیراً ابتلاهم، فصل فی الضحی والبکاء
گفت ای بی حیا و بی آزرم
اینچنین خندی و نداری شرم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۲۴ - حکایت
چه گریزم ز پیشت ای مُکرم
نه تو بیدادگر نه من مُجرم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۷ - من زَهَد فیالدّنیا وَجَد مُلکا لایبلی
بازگو مر مرا که تا چه خورم
منش گویم که مرگ و در گذرم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۲ - در عدل وی رضیاللّٰه عنه
بیشه بر گور کرد همچو حرم
تله بر مرغ کرده همچو ارم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۳ - ستایش امیرالمؤمنین عثمان رضیاللّٰه عنه
آن ز لکنت نبود بود از شرم
زانکه دانست جانش را آزرم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۳۳ - صفت قتل حسینبن علی علیهالسّلام به اشارهٔ یزید علیه اللعنة
برکشیدند تیغ بیآزرم
نز خدا ترس و نه ز مردم شرم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۱ - فصل فیالزّهد والحکمة والموعظة والنصیحة
وقت نامد که از رهِ آزرم
دارد از مهل دوست جهل تو شرم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۵ - التّمثیل فیالمحبّة والشّکر
من خود از کودک ارچه بیخبرم
به مهار و رسن همی نگرم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۲ - صفت کلماتی که با نفس کلّی رود و جوابها که او گوید
طوبی مایهبخش باغ ارم
کعبهٔ پادشاه خاک حرم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۵ - اندر عذر انبساط گوید
چون خرد در لبت به جان نگرم
چون قلم بر خطت به جان گذرم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۷ - حکایت
تا ظفر یافت دیو بر بصرم
دیده را دور کردم از نظرم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۵۲ - التمثّل فی شأن اصحاب الغفلة و نظر السّوء
ویحک از خالقت نیاید شرم
که به یکسو فگندهای آزرم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۶۲ - حکایت
مرد بقّال را بداد درم
گفت شکر مرا بده به کرم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۱۷ - در شهوت و آز گوید
میزبان بیحفاظ و بیآزرم
خوردنی جمله سرد و آبش گرم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
مر ترا روز فضل و جود و کرم
به درم بنده گشت قلب درم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۲ - در خون ناحق ریختن حکایت مأمون
گفت کای میر باز ده خبرم
من به شخصی چگونه غم نخورم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۳ - التمثّل فی عصمة قتل المظلوم
یافتست از تو و پدر پسرم
دنیی و عقبی این غم از چه خورم