بود در شهر بلخ بقّالی
بیکران داشت در دکان مالی
ز اهل حرفت فراشته گردن
چابک اندر معاملت کردن
هم شکر داشت هم گِل خوردن
عسل و خردل و خلّ اندر دَن
ابلهی رفت تا شکر بخرد
چونکه بخرید سوی خانه بَرَد
مرد بقّال را بداد درم
گفت شکر مرا بده به کرم
برد بقّال دست زی میزان
تا دهد شکّر و برد فرمان
در ترازو ندید صدگان سنگ
گشت دلتنگ از آن و کرد آهنگ
مرد بقال در ترازوی خویش
سنگ صدگان نهاد از کم و بیش
کرد از گل ترازو را پاسنگ
تا شکر بدهدش مقابل سنگ
مرد ابله مگر که گِل خوردی
تن و جان را فدای گِل کردی
از ترازو گِلک همی دزدید
مرد بقّال نرم میخندید
گفت مسکین خبر نمیدارد
کین زیانست و سود پندارد
هرچه گل کم کند همی زین سر
شکرش کم شود سری دیگر
مردمان جهان همه زین سان
گشته از بهر سود جفت زیان
خویشتن را به باد بر داده
آن جهان را بدین جهان داده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در شهر بلخ، مردی بقال بود که در دکانش شکر و گل و دیگر اقلام میفروخت. روزی ابلهی به دکان او آمد تا شکر بخرد. بقال برای گرفتن پول شکر، سنگهایی را روی ترازو گذاشت تا مقدار شکر را اندازه بگیرد. مرد ابله بدون توجه به این کار، فکر میکرد که فقط شکر میخرد و ضرری نمیکند. بقال متوجه شد که ابله در حال دزدیدن گل از ترازو است و در دل میخندید، زیرا میدانست که هر کم کردن گل، به اندازهگیری شکر نیز آسیب میزند. این ماجرا نمادی است از این که چگونه افراد برای سود خود گاهی به ضرر خود و دیگران عمل میکنند و در نهایت خود را به خطر میاندازند.
هوش مصنوعی: در شهر بلخ، بقالی وجود داشت که محصولاتی فراوان و بیپایان در مغازهاش داشت.
هوش مصنوعی: افراد باتجربه و حرفهای در کار خود، با دقت و سرعت عمل میکنند و به راحتی میتوانند در موقعیتهای مختلف تصمیمات مناسبی بگیرند.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف تضادها و ترکیبهای مختلف در زندگی اشاره دارد. مانند این که در یک جا هم میتوان لذت شیرین شکر را چشید و هم در همانجا گِل را تجربه کرد. در واقع، اشاره به وجود عناصر متضاد مثل عسل و خردل دارد که هر دو خاصیتهای متفاوتی دارند و نشان میدهد که زندگی پر از ترکیبهای گوناگون و تضادهاست.
هوش مصنوعی: یک آدم نادان به فروشگاه شکر رفت و بعد از خرید، به سمت خانهاش حرکت کرد.
هوش مصنوعی: مردی به بقال پولی داد و از او خواست که به خاطر سخاوتش، شکر به او بدهد.
هوش مصنوعی: برو به بقالی و دستت را در میزان بگذار تا برایت شکر بدهد و بر اساس دستور تو عمل کند.
هوش مصنوعی: در ترازو، صد عدد سنگ را ندید و از این موضوع نگران و دلتنگ شد و آهنگی را آغاز کرد.
هوش مصنوعی: مرد بقال برای سنجش کالاهایش از سنگهای مخصوصی در ترازوی خود استفاده میکند تا وزن دقیق را بسنجد و از اشتباهات احتمالی جلوگیری کند.
هوش مصنوعی: بر اثر گل، ترازو به سنگ تبدیل شده است تا بتواند شکر را در برابر سنگ وزن کند.
هوش مصنوعی: مرد نادان چگونه میتواند خود را به نوعی قربانی کند که فقط به خاطر گلی که بر تنش نشسته، جان و وجودش را فدای آن کند؟
هوش مصنوعی: مردی از فروشنده، به آرامی و به طرز زیرکانهای مقداری از مواد را به طور مخفیانه برداشت کرده و در این حال با لبخندی ملایم به قضیه نگاه میکند.
هوش مصنوعی: او گفت که انسان بیخبر، نمیداند که این کار برایش زیانآور است و آن را به اشتباه سود میپندارد.
هوش مصنوعی: هر چه گل کم شود، از طرف دیگر، شیرینیاش نیز کمتر میشود.
هوش مصنوعی: مردم دنیا به گونهای شدهاند که تنها به فکر سود خود هستند و از این رو، به دیگران آسیب میزنند.
هوش مصنوعی: انسان خود را به دنیای دیگری سپرده و در نتیجه، زندگی در این دنیا را به آن جهان واگذار کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.