گنجور

 
۸۱

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۹

 

... کجا برترست از مکان و زمان

سپهر و ستاره همه کرده اند

بدین چرخ گردان برآورده اند ...

فردوسی
 
۸۲

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۲

 

... سخن راند تا ماند از شب سه پاس

سرانجام مرد ستاره شمر

به قیصر چنین گفت کای تاجور ...

فردوسی
 
۸۳

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۵

 

چو خورشید گردنده بی رنگ شد

ستاره به برج شباهنگ شد

به فرمود قیصر به نیرنگ ساز ...

فردوسی
 
۸۴

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۷

 

... برفتند با دانش و رهنمون

ستاره شمر پیش با رهنمای

که تارفتنش کی به آید ز جای ...

فردوسی
 
۸۵

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۲

 

چو بر زد ز دریا درفش سپید

ستاره شد از تیرگی ناامید

تبیره زنان از دو پرده سرای ...

... زمین سر به سر گفتی ازجوشنست

ستاره ز نوک سنان روشنست

چو خسرو بیاراست بر قلبگاه ...

فردوسی
 
۸۶

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۱

 

... همی بر گرفتی چه و چون و چند

ستاره شمر پیش او بر بپای

که بودی به دانش ورا رهنمای ...

فردوسی
 
۸۷

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۲

 

... ز زیچ اختر این جهاندار چیست

چنین داد پاسخ ستاره شمر

که بر چرخ گردان نیابی گذر ...

فردوسی
 
۸۸

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۸

 

... ز کار زمانه پراز درد شد

ز گفتار مرد ستاره شمر

دلش بود پر درد و پیچان جگر ...

فردوسی
 
۸۹

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۹

 

... دگر پیش گردان سرکش بدی

شمار ستاره ده و دو و هفت

همان ماه تابان ببرجی که رفت ...

فردوسی
 
۹۰

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۶

 

... دلش بد شد از روزگار کهن

که او را ستاره شمر گفته بود

ز گفتار ایشان برآشفته بود ...

فردوسی
 
۹۱

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۲

 

... شده پادشاهی پدر سی و هشت

ستاره برین گونه خواهد گذشت

درخشان شود روزگار بهی ...

فردوسی
 
۹۲

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۲

 

... خردمند و گرد و جهاندار بود

ستاره شمر بود و بسیارهوش

به گفتارش موبد نهاده دو گوش ...

... بدانست رستم شمار سپهر

ستاره شمر بود و با داد و مهر

همی گفت کاین رزم را روی نیست ...

... کزین پس شکست آید از تازیان

ستاره نگردد مگر بر زیان

برین سالیان چارصد بگذرد ...

فردوسی
 
۹۳

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۴

 

... جهان را سراسر به بخشش گرفت

ستاره نظاره برو ای شگفت

به مهتر پسر داد بلخ و هری ...

فردوسی
 
۹۴

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۳

 

... که تا چون بود گردش اخترش

ستاره شمر گفت جز نیکویی

نبینی وجز راستی نشنوی ...

... همه لشکرش را بهم برزند

چو بشنید گفت ستاره شمر

ندیدم ز خاقان کسی شادتر ...

فردوسی
 
۹۵

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۵

 

... تو گفتی جهان یکسر از آهنست

ستاره ز نوک سنان روشنست

نگه کرد زان رزمگاه ساوه شاه ...

فردوسی
 
۹۶

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۶

 

... پس پشت او اندر آمد سپاه

ستاره شد از پر و پیکان سیاه

بخستند خرطوم پیلان به تیر ...

فردوسی
 
۹۷

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۷

 

ستاره شمر گفت بهرام را

که در چارشنبه مزن گام را ...

فردوسی
 
۹۸

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۸

 

... شمارش ندانست کس در جهان

ستاره شناسان و فرخ مهان

نبشتند یک یک همه خواسته ...

فردوسی
 
۹۹

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیخسرو شصت سال بود » بخش ۳

 

... همی چشم روشن عنانرا ندید

سپهر و ستاره سنان را ندید

ز دریای ساکن چو برخاست موج ...

فردوسی
 
۱۰۰

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۸

 

... جهان شد چو آبار بهمن سیاه

ستاره ندیدند روشن نه ماه

بقلب سپاه اندرون گیو گرد ...

فردوسی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۰۹
sunny dark_mode