... صحب امیدواری لیلای غم نصیب

قربان راه دین ببر داورالسلام

اندر منای قرب خداوند لم یزل ...

... کشید شمر به حلق تو دشنه با لب تشنه

نداد قطره آبی چرا ز راه ثوابت

گرفته وعده مهمانی از تو خولی و ترسم ...

... در زیر تیغ داتش مناجات با خدا

آری دگر به غیر خدا راه بر نداشت

از بس که داشت یاد خداوند در نظر ...

... ولی صبوری و طاقت کم است طفلان را

بگیر مشک و ز راه ثواب آب بیار

که ساخته است عطش کار ما یتیمان را ...

گر حسین تشنه در راه خدا فانی نبود

کشتی عمرش ز تیغ شمر طوفانی نبود ...

... به غربت بی پرستار و طبیبم

دریغ از راه دور و عمر کوتاه

به بالینم اجل آمد به ناگاه

چو صامت چشم گریان با غم و آه

برای دوستانم مانده در راه

الهی یا الهی من غریبم ...

... این همه دشمن در این زمینه بلاخیز

کز همه سو بسته اند راه فرارت

چون تو روی بعد خویش بر که سپاری ...

... آدم خاکی کجا و عالم بالا

هر که به راه محبت تو قدم زد

دولت جاوید جست و عزت سرمد ...

... حضرت جبریل را مجال پریدن

راه تو رفتن خوش است و روی تو دیدن

در شجر از جلوه تو گاه بریدن ...

... صدرنشین سر بر غفلت عصیان

منحرف از راه و رسم مذهب و ایمان

دل به تو مشغول گشته نفس به شیطان ...

... بهر چه هست پدیدار در جهان وجود

دلیل راه به حکم یگانه معبود

کفیل رزق به امر مسبب الاسباب ...

... سه حاجتست تمنا در این زمان نبرد

اگر کنید اجابت مرا ز راه صواب

نخست آنکه برای خدا دهیدم راه

کزین دیار به درد و فغان ناله آه ...

... و چه هست از بیش و کم خرد و کلان بالا و پست

راه پیما از طفیلش از عده شد سوی هست

بخشش وی گر بگیرد روزی ارابلیس دست ...

... صفوت آدم در او پنهان چو انفاس مسیح

صدق ابراهیم از او پیدا چه اخلاص ذبیح

تالی ایوب اندر صبر چون یوسف صبیح ...

... شاهرا از ناله قاسم پرید از چهره رنگ

راه را بر قاتل قاسم به میدان بست تنگ

شد به روی نعش نوداماد وی مغلوبه جنگ ...

... سر اطاعت قدر نهاده بر پای او

کراهی بنگرد اگر به سیمای او

شود هبوطش صعود سوانح نازله ...

... به خنده لب بر گشاد که داشتم آرزو

شوم به راه پدر ز خون خود سرخ رو

به سوی باغ جنان شدم روان کامجو ...

... غیر شخص تو نبرده است ز ماهی تا ماه

ز عبودیت در ملک ربوبیت راه

محرم راز خدایی و خدا هست گواه

ز خدا خواندنت آدم به خداوند پناه

که سلامت گذرد عقل از این راه مخوف

تا تو را آمده در ملک خراسان ماوا ...

... چند باید ناس دیدن طعنه نستاس را

رخصتی خواهم که در راه تو جانبازی کنم

شویم از جان جهان دست و سرافراز بکنم ...

... جانب نمرودیان رو کرد مانند خلیل

سد راه وی شدند از آب آن قوم محبل

بردرید آن زاده میراب حوض سلسبیل ...

... بنمود شمع قدرت حق جلوه شهود

شد راه و رسم باطله را رخنه در حدود

مولود باسعادت سلطان ملک جود ...

... ساخته درک مقام سیر الی الله

سهل بود در زیارت تو اگر راه

با مژه سازند طی راه به عیده

ای که ملق ز کبریا به رضایی ...

... گر که شده جبرنییل و هم طلبکار

راه نبرده به سوی بارگه داد

بال و پرویر فتد ز کار به یک باز ...

... روز رعیت شود ز بی پناهی سیاه

فتنه در آن مملکت کند ز هر گوشه راه

گردد یکباره دور شود به کلی تباه ...

... دعوی نمرودی و طغیان فرعون لعین

قبل از ابراهیم و موسی شاهد اذعان توست

آن حوادث های چرخ علوی و آن اضطراب ...

... موجب تسکین قلب و خاطر حیران توست

آنچه فرمود اهل عصمت جمله از راه صفا

در علامات ظهور نور ختم اوصیا ...

... یک طرف ناایمنی از چشم ما بربوده خواب

یک طرف بر روی ما سد گشته راه نان و آب

ای سلیل بوتراب ای زاده ختمی مآب ...

... زیر تیغ شمر بهر آب دارد اضطراب

کام خشکش را ز آبی ترکن از راه ثواب

این غریب آخر حسین بی کس عطشان توست ...

... ز مکه چونبست بار جلال دلخواه داشت

جنیبت خاص در جلو به همراه داشت

چو حضرتش احتراز ز ما سوی الله داشت

ز جملگی شست دست به راه حق رایگان

چگونه انصاف بود ایا سپهر دو رنگ ...

... نمود مسدود سبیل جهال

ز وادی بغی ز راه اضلال

لوای اسلام به عز و اقبال ...

... پیکر تو کرده اندر تخته تابوت جا

حود سواره می رسی از راه اژ راه وفا

در تبسم گشت و گفت آن معدن سر خدا ...