اول ایجاد چون خدای تعالی
کرد پدید از قلم چو صورت اشیاء
گفت قلم بهر وصف ایزد یکتا
ای ز صفات تو، ذات پاک تو پیدا
در دل هر ذره قدرت تو هویدا
هر کسی از چاره دست وی شده کوته
سوی تو آورده روی درگه و بیگه
جمله تو را بنده گر گدا و اگر شه
علم تو چون قدر توز عیب منزه
قدر تو چون علم تو ز نقص مبرا
نیست کسی را به کنه معرفت پی
مرغ نفس روز و شب به گفتن یاحی
کرده به تن آشیان قرب تو را طی
جلوه حسن تو گر نتافته بروی
روح به زندان گرفته بهر چه ماوا
مخزن عقل هر آنکه باشد ز گهر پر
کرد به صنع خایی تو تفکر
در عجب ابلیس شد ز عجب و تکبر
در شب معراج گفت بهر تحیر
آدم خاکی کجا و عالم بالا
هر که به راه محبت تو قدم زد
دولت جاوید جست و عزت سرمد
کار مجاز از حقیقت تو موید
عشق اگر از تو نیست بهر چه نبود
هیکل مجنون جدا ز هیبت لیلا
هر که شد اندر حریم قرب تو محرم
شاهی او شد به کائنات مسلم
نسل بنیآدم از تو گشت مکرم
گرنه تو را بنگرد به قالب آدم
سجده به آدم کند ملائکه؟ حاشا!
دانش کونین در صفات تو قاصر
نیست کسی را به جز تو یاور و ناصر
بود ازل را وجود تست معاصر
قصد عبودیت چهار عناصر
خاصه معبودی و تو قادر و دانا
قهر تو اهل غرور را شده ناکب
مهر به جنگ سپهر ز امر تو راکب
سیر فلک را مشیت تو مراکب
جلوه شمع شهود هفت کواکب
شاهد یکتایی تو شاهد یکتا
نیست به قصد جلالت تو رسیدن
حضرت جبریل را مجال پریدن
راه تو رفتن خوش است و روی تو دیدن
در شجر از جلوه تو گاه بریدن
اره خجل شد ز طاقت زکریا
طوطی شیرین سخن شکر شکن از تو
بلبل شیدا به گل کند سخن از تو
بویسمن از تو عطر یاسمن از تو
صانع صنعت گری که در چمن از تو
سوسن اسود شگفت و لاله حمرا
طره سنبل ز تاب جعد تو پرچین
سوی تو نرگس گشاده دیده حق بین
روی شقایق ز جام شوق تو رنگین
معنی توحید تست لفظ ریاحین
کز خط ریحان سبز میشود افشا
گلشن ایجاد را ز حکم تو رونق
لاله به سیر چمن ز وصل تو ملحق
مست مدام از شراب لعل مروق
مصدر اسرار تست ذکر انا الحق
کز لب منصور غنچه میشود انشا
نرگس شهلا به طرف باغ چو زنبق
برده چو سرو سهی ز حسن تو رونق
هست ثنای تو در شکوفه مفلق
از پی تعظیم تست بید معلق
خم شده در باغ ایستاده به یک پا
آنچه که مرعی بود به کشور امکان
وانچه نهان است از تصور اعیان
جمله در اوصاف ذات تست ثناخوان
از غم سودای تست گشته پریشان
سنقل آشتفه همچون زلف چلیپا
قلب معارف به داغ مهر تو محزن
امن تحلای تست وادی ایمن
طالب دیدار تست شیخ و بر همین
دیده جمال تو جلوهگر که به گلشن
دیدهحیرت شده است نرگس شهلا
خاتم مهر تو مهر کرده لب گل
غنچه نموده به صنعت تو تامل
غرق به سیلاب شبنم است قرمفل
حسن تو را میکند اشاره به بلبل
گل به شکر خنده و شکوه به ایما
دیر و حرم در پناه لطف تو آمن
ارض و سما را ز حضرت تو میا من
صانع کونین و خدای مهیمن
عین ستایش تویی ز کعبه مومن
محض پرستش تویی ز معبد ترسا
فیض تو جان را مدد اگر نرساند
تن به تمنای وصل روح بماند
درک صفای تو مشت خاک چه داند
قول تو را نطق عقل کل نتواند
با همه حکمت بلا نعم ولا
دولت لطف تو بهتر از همه دولت
فضل تو اسباب فیض دولت و ملت
وا اسفا نزد حضرتت ز خجالت
غرق گناهیم در سراچه غفلت
بیخبر از خود چو بادهخوار ز صهبا
هر چه بود عیب و نقص از همه پاکی
عین بقا عاری از فنا و هلاکی
در بر تو ماسوی کم از کف خاکی
با تو محاکم کی از محاکمه باکی
با تو محاسب خود از حساب چه پروا
این منم آن مستمند عاصی حیران
صدرنشین سر بر غفلت عصیان
منحرف از راه و رسم مذهب و ایمان
دل به تو مشغول گشته نفس به شیطان
نق عمل از میانه رفته به یغما
مهر جان ذوق بندگی ز دلم برد
شیشه عقلم به سنگ جهل هوا خورد
گشته ز صاف حیات قسمت ما درد
گر پسری زشت و کور از پدری مرد
گفت چو بادام بود چشم تو زیبا
قامت جان خم به زیر بار غم توست
منتظر لطفهای دم به دم توست
بیپر و بیبال صیدی از کرم توست
چون دیه با عاقله است از کرم توست
دادن کالا به شخص گمشده کالا
ای غم روی تو مونس شب و روزم
نور لقای تو شمع بزم فروزم
قهر تو سرمیه رضا است هنوزم
چون تو پسندی که من به حشر بسوزم
مدعیان هر طرف کنند تماشا
جنت و حور وقصور و کوثر و غلمان
نار حجیم و شرار دووزخ سوزان
در بر من هست با رضای تو یکسان
چون تو رضایی که من به دوزخ سوزان
سوزم هر دم به زیر سایه طوبی
لایق هر کس هر آنچه دیده وادادی
بر رخ هر کس دری ز لطف گشادی
اول و آخر به جز تو نیست مرادی
گر به تمنا نمیرسیم و تو شادی
عین تمنای ما است ترک تمنا
نیست بخوان کرم به جز تو کریمی
صاحب احسان خاص و لطف عمیمی
مبدء اشیاء معید عرش عظیمی
رازق و رحمانی و روف و رحیمی
خالق سبحانی و حکیمی و دانا
عین کمالات در وجود تو کامل
رسم خدایی بود به اسم تو شامل
بر همه کس کوه کوه فیض تو نازل
حی و سمیع و بصیر و عالم و عادل
قادر و قیوم و فرد و وتر و توانا
(صامت) اگر بر در تو روی گذارد
دست دعایی زروی صدق برآرد
روز قیمت ز دیده اشک ببارد
جوهری از سیئات باک ندارد
گرچه فناده ز بار معصیبت از پا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعر فارسی است که به توحید و عظمت خداوند میپردازد. شاعر از آفرینش اشیاء توسط خداوند و صفات پاک او سخن میگوید. او به قدرت و علم الهی اشاره کرده و میگوید هیچ کس نمیتواند به عمق معرفت خداوند برسد. در این شعر، عشق به خدا و اهمیت بندگی او به تصویر کشیده شده است.
شاعر به مخلوقات و زیباییهای آفرینش اشاره کرده و گفتوگویی بین خود و خدا برقرار میکند. او به بندگی و تسلیم در برابر خداوند تأکید دارد و از فضل و رحمت او سخن میگوید. در نهایت، شاعر به حالتی از غفلت و ناامیدی اشاره میکند و از خداوند درخواست میکند که از سر لطفش او را مورد نظر و رحمت قرار دهد.
هوش مصنوعی: در آغاز، خداوند جهان را آفرید و با قلم، شکل و صورت اشیاء را به وجود آورد.
هوش مصنوعی: قلم برای توصیف خداوند یگانه میگوید که ویژگیهای تو مشخص است و خودت به وضوح نمایان است.
هوش مصنوعی: در درون هر ذره، نشانهای از قدرت تو به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که از رسیدن به هدفش ناامید شده، به طرف تو میآید و در درگاه تو درخواست کمک میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی از تو و مقام تو بهرهای میبرد، خواه آن فرد فقیر باشد یا توانگر. علم و دانش تو به قدری والا است که هیچ عیبی نمیتواند آن را خدشهدار کند.
هوش مصنوعی: ارزش و مقام تو به اندازه علم و دانش تو بدون عیب و نقص است.
هوش مصنوعی: هیچ کس به عمق و حقیقت معرفت نرسیده است؛ زیرا مرغ نفس انسان همیشه در پی خواستهها و آرزوهای خود به سر میبرد و تنها با گفتن عباراتی مثل "یا حی" (ای زنده) به خداوند روی میآورد.
هوش مصنوعی: در وجودم زندگیام را وقف محبت تو کردهام، و زیباییهای تو چنان دلنواز است که اگر با نگاهی به من نگاهم کنی، سرشار از عشق و شور میشوم.
هوش مصنوعی: روح در حالتی اسیر و گرفتار است، و برای چه دلیلی در این مکان محصور شده است.
هوش مصنوعی: هر کس که به خوبی فکر کند و عقلش را پرورش دهد، میتواند از خلاقیت و نبوغ تو بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: ابلیس به خاطر تعجب و خودبینیاش در شب معراج حیرتزده شد و چیزی گفت که به حیرت او اشاره داشت.
هوش مصنوعی: آدمهای زمینی چه ارتباطی با دنیای معنوی و آسمانی دارند؟
هوش مصنوعی: هر کسی که در مسیر عشق و محبت تو قدم بردارد، به خوشبختی ابدی و honor دائمی دست خواهد یافت.
هوش مصنوعی: اگر کار تو فقط از روی ظاهر و مجاز باشد، عشق واقعی به تو تعلق ندارد. اگر عشق واقعی از جانب تو نیست، پس به چه دلیل این احساس وجود دارد؟
هوش مصنوعی: بدن مجنون از زیبایی و جاذبه لیلا جداست.
هوش مصنوعی: هر کسی که به نزدیکی و قرب تو دست یابد، مانند یک شاه در میان موجودات و جهان خیال میکند که به تمام کائنات دسترسی دارد.
هوش مصنوعی: نسل آدمی به سبب تو محترم و ارجمند شده است، وگرنه اگر به ظاهر آدم نگاه کنیم، تو نیز همچون دیگران هستی.
هوش مصنوعی: آیا فرشتگان بر آدم سجده کنند؟ هرگز!
هوش مصنوعی: هیچ کس جز تو نمیتواند به درستی به صفات و ویژگیهای تو پی ببرد و درک کند، زیرا علم و دانش موجود در عالم قادر به شناخت کامل تو نیست.
هوش مصنوعی: وجود تو، آغاز و سرآغاز همه چیز است و هدف از آفرینش، بندگی و عبادت تو در میان چهار عنصر دنیایی است.
هوش مصنوعی: تو معبود ویژهای هستی و دارای قدرت و دانش بسیار.
هوش مصنوعی: عشق و محبت تو باعث شده است که کسانی که مغرورند، شکست بخورند. وجود تو به مانند سواری است که در مقابل آسمان و سرنوشت ایستادگی میکند.
هوش مصنوعی: حرکت آسمانها به خواست تو است و وجود من مانند چراغی است که هفت ستاره را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: تو تنها شاهدی هستی که بیهمتاست.
هوش مصنوعی: به خاطر عظمت و جلال تو، جبریل (فرشته وحی) هم فرصتی برای پرواز و رسیدن به تو ندارد.
هوش مصنوعی: راه رفتن به سوی تو خوشایند است و دیدن چهرهات دلانگیز، گاهی درختان نیز از زیبایی تو شگفتزده میشوند.
هوش مصنوعی: ذکر زکریا او را شرمنده و ناتوان کرد.
هوش مصنوعی: پرندهای با صدای دلنواز و شیرین، برای تو غزلخوانی میکند و بلبل عاشق هم در صحبت از تو به باغ گل اشاره میکند.
هوش مصنوعی: عطر یاسمن تو به مشام میرسد و تویی که هنر و صنعت را در باغ به ما عطا کردهای.
هوش مصنوعی: سوسنی سیاه و لالهای سرخ، هر دو زیباییهای خاص خود را دارند و شگفتیهایی در طبیعت به شمار میروند.
هوش مصنوعی: شده که زیباییهای موی تو همچون سنبل، به خاطر جاذبهی خاصی که دارد، به سمت تو میکشد و در این میان، نرگس با چشمان باز و حقطلب در انتظار توست.
هوش مصنوعی: شادی و عشق تو باعث شده تا رنگ شقایقها زیبا و پرطراوت شود و این نشاندهندهی مفهوم یگانگی و توحید است. واژهی "ریحان" هم به نوعی زیبایی و طراوت را تداعی میکند.
هوش مصنوعی: از بوی خوش ریحان، رازها فاش میشوند.
هوش مصنوعی: باغ به خاطر اراده تو زیباتر شده و گلهای لاله به سبب وصال تو به شکوفایی و سرزندگی در چمن پیوستهاند.
هوش مصنوعی: به طور مداوم از شراب قرمز مست باش که منبع اسرار توست. ذکر "من حق هستم" را در ذهن خود داشته باش.
هوش مصنوعی: از لبهای منصور، غنچهای به وجود میآید.
هوش مصنوعی: نرگس زیبای شهلا به سمت باغ میرود، مانند زنبق، و مانند سرو بلند از زیبایی تو سرشار است.
هوش مصنوعی: ستایش تو در شکوفههایی که به خاطر احترام و ارادت به تو هستند، وجود دارد. مانند درخت بیدی که به خاطر ادب و احترام، در حال تعظیم و فرود آمدن است.
هوش مصنوعی: کسی در باغ در حالی که به یک پا ایستاده، خم شده است.
هوش مصنوعی: هر آنچه در کشور ممکن و واقعی است، در دسترس است و آنچه که در خیال و تصور وجود دارد، ممکن است مخفی و ناپیدا بماند.
هوش مصنوعی: تمامی اوصاف و ویژگیهای تو را مدح میگویند و از آنجا که عشق و دلدادگی تو در دلها ایجاد غم کرده، همه به این حالت پریشان و ناراحت هستند.
هوش مصنوعی: آشفتگی سنجی به مانند زلفی که به شکل چلیپا در آمده است.
هوش مصنوعی: قلب دانشها بر اثر عشق تو به مکانی امن و پاک تبدیل شده است که در آن آسایش و امنیت وجود دارد.
هوش مصنوعی: من مشتاق دیدار تو هستم، ای شیخ، و به همین خاطر جمال تو در گلشن به نمایش درآمده است.
هوش مصنوعی: چشمان نرگس زیبا پر از شگفتی و حیرت شده است.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی تو همانند مهر درخشان بر گلها نشسته و مانند غنچهای خوشبو و دلنشین شکل گرفته است. هنر و ذوق تو در این خلق و زیبایی قابل تأمل است.
هوش مصنوعی: حسن تو مانند درخشش شبنم در دل شب است و این زیبایی به بلبل الهام میدهد.
هوش مصنوعی: گل با لبخند شیرین و زیبا، شکایتش را با اشارهای به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: در این جهان، هم در دیر (مکان عبادت) و هم در حرم (مکان مقدس) در سایهی رحمت تو احساس امنیت میکنم. زمین و آسمان را از وجود تو میخواهم.
هوش مصنوعی: خالق جهان و خداوند بزرگ، شایستهترین ستایشها از توست، ای سرچشمه ایمان.
هوش مصنوعی: تو به خاطر پرستش تو از معبد ترسایان هستی.
هوش مصنوعی: اگر فیض و رحمت تو، جان را یاری نکند، حتی اگر جسم به آرزوی وصل نرسد، روح همچنان باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: خاک و خاکی که از آن ساخته شدهایم، چگونه میتواند زیبایی و صفای تو را درک کند؟ سخنان تو آنقدر عمیق و حکیمانه هستند که حتی عقل کل هم قادر به بیان آنها نیست.
هوش مصنوعی: هر چه دانش و حکمت داشته باشی، در برابر بلا و ناپایداریها ناتوانی.
هوش مصنوعی: دولت و نعمت تو از هر چیز دیگری بهتر است، زیرا لطف و محبت تو به همه چیز و همه کس برکت میبخشد و باعث رونق و سعادت ملت میشود.
هوش مصنوعی: آه، چقدر متأسفم که در حضور تو از شرم و خجالت غرق در گناه هستیم و در دنیای بیخود و غفلت به سر میبریم.
هوش مصنوعی: انسانی که بیخبر از حال خود است، مانند مینوشی است که تحت تأثیر الکل احوالش را فراموش کرده و به خواب و خیال رفته است.
هوش مصنوعی: هر چه عیب و نقصی وجود دارد، از همه دور است. در واقع، ذات پاک بقا، از زوال و نابودی خالی است.
هوش مصنوعی: در کنار تو هیچ چیز دیگری کمتر از خاک نیست و من از قضاوت یا محاکمه با تو هیچ ترسی ندارم.
هوش مصنوعی: با تو که هستم، نگران حساب و کتاب خود نیستم.
هوش مصنوعی: این من هستم، شخصی که در فقر و نادانی غرق شده و در حالت سردرگمی به سر میبرم، بدون توجه به عواقب کارهایم نشستهام.
هوش مصنوعی: از مسیر صحیح دین و ایمان منحرف شدهام، دل و فکر من به تو مشغول شده و نفسام به وسوسههای شیطانی دچار شده است.
هوش مصنوعی: عمل و کار از بین رفته و به طور کامل از دست رفته است.
هوش مصنوعی: عشق و محبت باعث شد که عزت نفس و آگاهیام را از دست بدهم و دلم دچار سردرگمی و بیخبری شد.
هوش مصنوعی: زندگی برای ما تنها درد و رنج به ارمغان آورده است، چرا که ما از پدری ناپخته و نامناسب به دنیا آمدهایم، مثل پسری که هم زشت است و هم نابینا.
هوش مصنوعی: چشمهای تو مانند بادام زیبا و دلنشین است.
هوش مصنوعی: جان من به خاطر غم تو خم شده و در انتظار لطفهای مداوم توست.
هوش مصنوعی: انسانی بیپر و بال، همانند صید خوشحال و امنی از لطف توست، مانند دیهای که با ساکنان خود، به آرامی و محبت زندگی میکند، از نوازش و مهربانی توست.
هوش مصنوعی: اگر کالا را به شخصی بدهیم که آن کالا در اختیار او نیست، عملاً کاری بیمعنی انجام دادهایم.
هوش مصنوعی: ای غم زیبایی تو، همراه و همدم من در شب و روز است. نور دیدار تو، شمع روشنایی بزم و جشن من را فراهم میکند.
هوش مصنوعی: قهر تو برای من شوری و امید است و هنوز هم اگر تو بخواهی، من آمادهام که در قیامت، برای عشق تو بسوزم.
هوش مصنوعی: رقابتکنندگان از هر سو شروع به تماشا و قضاوت میکنند.
هوش مصنوعی: بهشت و حوریان زیبا و قصرها و نهر کوثر و پسران جوان و آتش بزرگ و شعلههای سوزان جهنم.
هوش مصنوعی: در کنار من بودن تو برایم به اندازهی رضایت تو ارزش دارد؛ زیرا برای من رضایت تو همانند آتش دوزخ سوزان است.
هوش مصنوعی: هر لحظه در زیر سایه درخت طوبی، دلتنگی و عشق مرا میسوزاند.
هوش مصنوعی: هر کس به اندازهای که شایسته است، از خداوند چیزهایی دریافت کرده و بر چهره هر فرد، دری از رحمت و محبت باز شده است.
هوش مصنوعی: در ابتدا و انتهای زندگی، غیر از تو هدفی وجود ندارد. اگر نتوانیم به خواستهٔ خود برسیم، تو خود شادی و خوشبختی ما هستی.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که به دست آوردن خواستهها و آرزوها برای ما تنها در گروی رها کردن آنهاست. به نوعی، اگر بیش از حد به خواستههایمان وابسته شویم، ممکن است از رسیدن به آنها بازبمانیم. این بیانگر این مفهوم است که باید از آرزوهایمان کم کنیم تا به تحقق آنها نزدیکتر شویم.
هوش مصنوعی: به جز تو، هیچکسی نیست که به حقیقت کرم و بخشش واقعی دارای احسان و لطف بزرگ باشد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف خداوند میپردازد که سرچشمه همه چیزهاست. او صاحب عرش بزرگ و رحمان و رحیم است و با لطف و مهربانیاش روزی میدهد و خلقش را مورد حمایت قرار میدهد.
هوش مصنوعی: خالق پاک و فرزانهای که دارای دانش و حکمت است.
هوش مصنوعی: تمام صفات و کمالات به طور کامل در وجود تو وجود دارد، و خداوند به واسطه نام تو این کمالات را در تو تجلی بخشیده است.
هوش مصنوعی: بر همه افرادی که از فیض و بخشش تو بهرهمند میشوند، کوهی عظیم از نعمتها نازل میگردد، تو هستی زنده و شنوا و بینا و دانا و عادل.
هوش مصنوعی: این عبارت به ویژگیها و صفات خداوند اشاره دارد. به معنای این است که خداوند نه تنها احاطه کامل بر هستی دارد بلکه او یگانه و بینظیر است و قدرت و توانایی مطلق را داراست.
هوش مصنوعی: اگر کسی خاموش و بیصدا به در خانهات بیاید، با دلی پر از صداقت و نیت نیک، دعایی برای تو خواهد کرد.
هوش مصنوعی: روزهایی که انسان در مقابل مشکلات و چالشها قرار میگیرد، احساساتش به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد و ممکن است اشک بریزد. اما در این روزها، نباید از کارهای ناپسند یا خطاهای گذشته خود احساس ناراحتی کرد، چرا که این احساسات به نوعی درک عمیقتری از زندگی و تجربیات ما را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: اگرچه از بار سختی و مشکلات به زمین افتادهام،
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عاقبت کار نیک باید فردا
عاقبت کار، نیک باشد حقا
روی نهادهست کار شاه به بالا
دیدهٔ ما روشنست و کار هویدا
باغ شد از ابر پر ز لؤلؤ لالا
راغ شد از باد پر ز عنبر سارا
شد به هوا درگسسته رشتهٔ گوهر
شد به زمین برگشاده اَزهَر دیبا
کوه ز لالهگرفت سرخی بُسََّد
[...]
اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حی توانا
اکبر و اعظم، خدای عالم و آدم
صورت خوب آفرید و سیرت زیبا
از در بخشندگی و بندهنوازی
[...]
بس بمساجد شدیم بهر تولا
مسجد اقصی کجاست؟ مسجداقصا؟
مسجد اقصای ماست بلده طیب
مسجد اقصی کجاهاست؟ «دنی فتدنا»
مسجد اقصی ظهور قدس تجلی
[...]
ای به گلستان هزار نرگس شهلا
در گل گلزار عارضت به تماشا
لاله و گل از تجلی تو به خوبی
قمری و بلبل ز شوق تو به علالا
در رخ روز از رخ تو بارقه مهر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.