مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۴ - مدح ملک ارسلان بن مسعود
... ای خداوند بندگی تو را
گیتی اقرار کرده بی اکراه
آفتابی به وقت پاداشن
آسمانی به گاه پاد افراه
ناصحت را نکرد گیتی رد ...
... از خراسان چو بار برداری
سوی ملک عراق در کش راه
مملکت ها ستان و شاهان بند ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۶ - مدح سیف الدوله محمود
... خدایگانی کو را زمانه بر دولت
به پادشاهی اقرار کرد بی اکراه
شهی که هست بر از فرقدان به صدر و به قدر ...
... جز آنکه گویم وصفت همی ندانم کار
مقر گشتم وزین بیشتر ندارم راه
تو بحر گوهر موجی به روز پاداشن ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹۷ - مدیح سلطان مسعود
... چه گفت امنش یک دزد کاروان بزدی
من ار نه بدرقه راه کاروان شدمی
چه گفت قهرش دل همرکاب غم گشتی ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰۱ - مدح علی خاص
... پلنگ وار گهی در دم مخالف ملک
گرفته راه و سر تیغ کوهسار تویی
گهی چو شیرین عرین از پی شکار عدو ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹ - به خواجه ابوالقاسم فرستاده
... با غم هجر او برابر هست
راههایی که او زند بر چنگ
یاد داری و هیچت از بر هست
برد خواهیش هیچ راه آورد
زین معانیت هیچ در سر هست ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸ - مدیح
... لاغران مرا بدانچه خرند
راه بی لاغران من نروند
کاه بی لاغران من نخورند ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۸ - خیر باد شغل و سفر
... جان تو همیشه در امان باد
این راه و سفر که پیش داری
بر تو به خوشی چو بوستان باد ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۰ - شکوه از دوری مظفر
... دل سپردم تو را به غزنین بر
بر آن دوستان به راه آورد
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲ - مدح سیف الدوله محمود
... ببست کفر و ضلال و مخالفی را در
گشاد سنت و اسلام و ایمنی را راه
کنون که حاجب نعمان بکرد این خدمت ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۴ - وصف کتاب
... در تو جمعست نظم ها که به لفظ
سوی هر خرمی نماید راه
از خردها نتیجه هاست در آن ...
... بحر و ابرست روز پاداشن
چرخ و دهرست گاه باد افراه
حرص دستش همه به بذل و عطا ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - مدح امیر بهمن
... چو مر او را عدو به پیش آید
گذرد راه را بیاراید
آن سواری کند نشسته بران ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - مدح امیر کیکاوس
... روی صلح از پدر بگرداند
یله گردد شهر و گیرد راه
سوی دهقان کشد سپه ناگاه ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - مدح ابوالقاسم دبیر
... زود بینی که از حوالت شاه
سوی هر دستگاه یابد راه
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲ - مدح حسین طبیب
... زود یک پای چست بردارد
راه آیم روم به پیش آرد
در همه حال آشکار و نهان ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - صفت کودک جعبه زن
جعبه کودک خویش دلکش
راه اشکر همی سراید خوش
چون فرو راند زخمه بر جعبه ...
... آنچه او را دهد به زودی شاه
هیچ خاطر بدان نیابد راه
هر چه از جود شه به کف کند او ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱ - صفت بانوی قوال
... جز غم خوردنی و پوشش نیست
چون شتر بر گرفت راه دره
خویشتن خفته سازد اینت سره ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴
... کش از درد و رنجست دود و شرر
دو چشمم بمانده به هنجار راه
دو گوشم بمانده به آواز در ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶
... دل خوش کنم که هست جفاکار یار یار
از راهها که هست مخوفست راه راه
وز کارها که هست نه خوبست کار کار
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵ - از زبان پادشاه
... سلطان ابوالملوک ملک ارسلان منم
کامروز عدل و مردی و رأیست راه من
پر کلاه من که برون آید از حجاب ...
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » ترکیبات و ترجیعات » شمارهٔ ۴ - مرثیه برای رشیدالدین
... ره نمای پدر رهت زده شد
که نماند از پس تو راه پدر
بی گناه پدر تو خواهی خواست ...