گنجور

 
۱۸۲۱

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۰ - وله ایضا فی مدح محمدخان ترکمان

 

... من مفلس ای توامان امانی

که دست تو گرد سفر نافشانده

کند بر من و نظم من زرفشانی ...

محتشم کاشانی
 
۱۸۲۲

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - وله ایضا در فوت منصوری شاعر

 

ناگاه سمند جان بهر سفر عقبی

منصوری شاعر تاخت و ز دهر مسافر شد ...

محتشم کاشانی
 
۱۸۲۳

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۴ - وله ایضا

 

... از ورود ثنا و مدح و درود

آمدند از سفر دو خواهنده

بر سر آن اسیر غم فرسود ...

محتشم کاشانی
 
۱۸۲۴

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵ - وله در رثاء

 

... چون به آهنگ ریاض خلدو گلزار جنان

بست ازین غم خانه رخت و کرد ازین منزل سفر

میر عالی رتبه یک تاریخ او شد در حساب ...

محتشم کاشانی
 
۱۸۲۵

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۰ - وله ایضا

 

... به آیین او نبوت اشتهار

برای زمان سفر کردنش

ازین دار فانی بدارالقرار ...

محتشم کاشانی
 
۱۸۲۶

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸۱ - مرثیه در شهادت میر معصوم گوید رحمه‌الله

 

... صدای کوس تسلط به گوش عالمیان

ز ملک خود سفر حج گزید با خلقی

که مثل او گوهری در صدف نداشت جهان ...

... به حسن فطرت او در جهان نداد نشان

در آن سفر که به جز اهل خدمت ایشان را

نبود یک تن از انصار و یک کس از اعوان ...

محتشم کاشانی
 
۱۸۲۷

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸۸ - وله ایضا

 

... روند گیش مماثل برفتن سرطان

چو در میان الاغان سفر کند هرگز

نه در مقدمه باشد نه در کنار و میان ...

محتشم کاشانی
 
۱۸۲۸

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹۳ - در مرثیه فرماید

 

... ملک شریعت همه زیر نگین

چون به هوای سفر آخرت

توسن همت ز خرد کرد زین ...

محتشم کاشانی
 
۱۸۲۹

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۱۴- سلطان سلیم

 

سلیم بن سلطان بایزید بن سلطان محمد بن سلطان مراد بن غازی خواندگار بن ایلدرم بایزید بن اوزخان بن عثمان بن اردوغزل از جمله سلاطین آفاق است که بدقت رای و کثرت حزم و قلت رحم و حرص جهانگیری امتیاز تمام داشت و در سفک دماء و تند خویی شهره ی مالاکلام از جمله بواسطه حسب جاه حکم بر قتل برادران و پدر بیگناه نموده از عاقبت وخیم و مطاوعت دیور جیم نیاندیشید اکثر ممالک عربستان و دیار بکر را ضمیمه ممکلت موروثی گردانیده مدت سلطنتش هشت سال و هشت ماه و شش روز بود وفاتش در سنه ست و عشرین و تسعمایه روی نمود این مطلع ازاوست

این سفر کردن و این بی سر و سامانی ما

بهر جمعیت دلهاست پریشانی ما

سام میرزا صفوی
 
۱۸۳۰

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ چهارم در ذکر حضرات واجب التعظیم » ۲۰۲- خراسان خان

 

از اعیان شهر لار است و اکثر علوم را ورزیده و از جمله شاگردان مولانا جلال الدین محمد دوانی است مدتی مدید در هند و بعضی بلاد سفر کرده با مردم نیک صحبت داشته و در شعر به تخصیص در نعت و منقبت قصاید دارد اما شعر او خالی از نمکی نیست این مطلع از اوست

چون شیشه ساعت نتوان یافت دو دل ...

سام میرزا صفوی
 
۱۸۳۱

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ چهارم در ذکر حضرات واجب التعظیم » ۲۵۴- مولانا زین العابدین مشهور به تکلتو خان قصه خوان

 

قصه بلاغت آثارش زنک زدای هر غصه و غم و حرکات دلپذیرش مزیل محنت و الم اصلش از شیراز است و در اوایل حال سفر بسیار کرده اوقات بمعرکه گیری صرف میکرد آخر بخدمت نواب صاحبقرانی مشرف شد و چندان رعایت از آنحضرت یافت که هیچ کس را از آن طایفه در هیچ زمانی مثل آن نیافته و ظرایف و لطایف نیز که میان او و آنحضرت بود مشهور عالم است چون ایراد آن موجب بی ادبی بود گستاخی نکرد این مطلع از اوست

ز هم بگشا لب و بنما بخوبان نکته دانی را ...

سام میرزا صفوی
 
۱۸۳۲

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۳۳۶- گلشنی کاشانی

 

در اوایل به مشک فروشی اشتغال مینمود شوق سخن او را عنان گرفته بجانب غزالان مشکبوی عنبر موی کشید باردوی همایون تردد داشت مردی مصاحب عاشق پیشه است عزم طواف عتبات عالیات نموده بشرف زیارت مشرف شد و از آنجا سفر کرده به شوشتر افتاد در آنجا جوانی دیده دل از دست داد الحال آنجا بسر می برد و خط نستعلیق بمزه می نویسد و بر سر سخن است این چند مطلع از اوست

نمیدارد هنوز اندوه تو دست از گریبانم ...

سام میرزا صفوی
 
۱۸۳۳

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ پنجم در ذکر شعرا » ۵۳۷- مولانا کابلی رشتی

 

او نیز از آنجاست و در اول مرد متمول بوده و آخر اوقات بخیاطه تابی میگذرانیده شعر بسیار گفته فاما قابل شهرت کمتر بوده در حین مراجعت حاکم گیلان از سفر قصیده ای گفته این مطلع آن قصیده است

هر که آرد خبری زان گل نورسته من ...

سام میرزا صفوی
 
۱۸۳۴

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۴

 

... ز بس که درغم او حسرتم شده عادت

رقیب عزم سفر کرده میلی از سر کویش

به صحت و به سلامت به دولت و به سعادت

میلی
 
۱۸۳۵

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

... که در بزم رقیبان رفتنش از من نهان باشد

ز کویت گر سفر کردم مرنج از من که چون میلی

تمنایم همان شوقم همان عشقم همان باشد

میلی
 
۱۸۳۶

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲

 

بی رحم من از من سفر خویش نهان کرد

تا خاطر ازو خوش بود اما نتوان کرد ...

میلی
 
۱۸۳۷

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۰

 

... بی خداوند سگی در ته منزل مانده

یار آهنگ سفر کرده و نالان نالان

دل چاکم چو جرس در پی محمل مانده ...

میلی
 
۱۸۳۸

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح ابراهیم میرزای صفوی

 

... کیم من و چو منی را چرا نگه داری

سفر گزیدم اگر عاری از هنر بودم

که آستان تو باشد ز بی هنر عاری ...

میلی
 
۱۸۳۹

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح ابراهیم میرزا

 

... گرچه آمد به سرم بی تو بلاهای عظیم

این زمان هم که ز کوی تو به عزم سفرم

با قد خم شده چون دال و دل تنگ چو میم ...

... به حکیمی که بر اسرار صمیم است علیم

که مرا هست بسی زین سفر آسانتر اگر

جان رنجور مسافر شود از جسم سقیم ...

میلی
 
۱۸۴۰

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح بهروز محمّد و تهنیت ولادت فرزند او

 

... از شیره جان ماحضر اولی که جهان را

مهمان عزیزی ست که نو از سفر آمد

در آمدنش هیچ نیامد به زمین پای ...

میلی
 
 
۱
۹۰
۹۱
۹۲
۹۳
۹۴
۱۸۱