نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳
... کار زندانی عشقت بسر دار افتاد
دل ز سر حلقۀ زلفت نبرد راه بجای
همچو آن نقطه که اندر کف پرکار افتاد ...
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳
... این منم کافعی زلف تو بجان می طلبم
ورنه کس دشمن جانی ندهد راه به خویش
پارسایی به تغافل ز تو فکریست محال ...
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۴
... دوست گر وقت تماشاست به دیوانۀ خویش
سنگ طفلان ز پی و راه بیابان در پیش
با هوای لب خندان تو نیشم همه نوش ...
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲
... تو خود انصاف ده آخر نه من از آهن و رویم
گویم آیم شب تاریک سر راه تو گیرم
بو که غافل به در آیی و نهی پای به رویم ...
... به سرم پا نه و پندار که خاک سر کویم
کودکان چشم به راهند چه بود آه که چندی
بند برداردم از پا صنم سلسله مویم ...
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰
... بجز حدیث دهانت نماند هیچ بگوشم
بکو بشحنه سر راه من بلاوه نگیرد
که نیست طاقت رفتن ز کوی باده فروشم ...
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲
... چه هنرها که ز فیض نظر آموخته ام
غوطه خون جگر کس نبرد راه چو من
که من این غوطه به خون جگر آموخته ام ...
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸
... با سپاه و سلب و چنگل باز آمده ای
جز تو کس راه ندارد به نهانخانۀ دل
پرده بردار که در پرده راز آمده ای ...
... کعبۀ اهل حقیقت در مسیر عرب است
ره بگردان که تو از راه مجاز آمده ای
نیرا کام خود از خاک درش باز ستان ...
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴
... گفتند به دور زنخش آب حیات است
خود را به چه انداختم از راه ندانی
جرم از دل ما نیست که امکان سلامت ...
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵
... هین سر به بیابان نه گر عهد پدر داری
طبعی که بشر دارد صد راه به شر دارد
از دیو مخسب ایمن تا طبع بشر داری ...
نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳
... شراب نوش که در عین پختگی خامی
به راه بادیه شرط است سر قدم کردن
اگر به کعبه گوش به بندی احرامی ...
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸
بس که از آه سحر مشعله روشن کردم
دزد شب را سوی دل راه معین کردم
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۵۸
گر مرا راه گدایی بسر کوی تو بود
تا ابد دست من و حلقۀ گیسوی تو بود ...
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۶۷
... بگرفت دل ز صحبت ابنای روزگار
خرم دمی که راه خرابات سرکنم
خوش بود دل ز ذوق وصالت ولی چه سود ...
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۶۸
... ای بسا توبه زهاد که بشکست به هم
نیر اندر سر راه طلب از پای فتاد
خرم آن روز که با دوست دهد دست به هم
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۷۸
ای سرمه سای چشم بتان خاک راه تو
صد حلقه دل به حلقه زلف سیاه تو ...
نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۳
... ای داده دل بجدایی تا کی قرین جفایی
سوی صفا نگرانی راه وفا نپویی
خواهم که بخت مساعد یاری کند بدو چیزم ...
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲ - در مراثی مولی الکونین حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام فرماید
... تا دست و رو نشست به خون می نیافت کس
راه طواف بر حرم کبریای ما
این عرصه نیست جلوه گه روبه و گراز ...
... لیلای شب دریده گریبان بریده مو
بگرفت راه بادیه ز این خرگه نگون
دست فلک نمود گریبان صبح چاک ...
... لختی عنان بدار که گردم به دور تو
وز پات ز آب دیده نشانم غبار راه
من یک تن غریبم و دشتی پر از هراس ...
... بر آب زندگانی جاوید برد پی
در راه حق فنا به بقا کرد اختیار
تا گشت وجه باقی حق بعد کل شیی ...
... ره بی کران و بند گران ناقه بی جهیز
خرگاه دود آه و نقابم غبار راه
چتر آستین و معجر سر دست خاک بیز ...
... باز آ که چشم ما ز ازل بر قدوم تو ست
خود خاک روب راه تو بود انبیای ما
هین ز آن تو ست تاج ربوبیت از ازل ...
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۹ - مناجات زبانحال از قول آنحضرت
... همه بود و نبود از دست هشتم
ز تو بود آنچه در راه تو دارم
که من از خویشتن تخمی نکشتم ...
... هر آن دری که در گنجینه ام بود
یکایک بر سر راهت فشاندم
صبا از من برو سوی مدینه ...
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۱۴ - از قول حضرت سکینه سلام الله علیها با ذو الجناح
لیک پی اسب چرا بی رخ شاه آمده ای
پیل بودی تو چرا مات ز راه آمده ای
برگ برگشته و تن خسته و بگسسته لگام ...
نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲۱ - ایضا
... خیمۀ سبط نبی گشته نگونسار امشب
مانده در دست عدو قافلۀ راه حرم
رفته در خواب مگر قافله سالار امشب
سیل خون راه فرو بسته بسیاره مگر
که فرو مانده همی ناقه زرفتار امشب ...