لیک پیِ اسب چرا بیرخ شاه آمدهای
پیل بودی تو چرا مات ز راه آمدهای
برگبرگشته و تنخسته و بگسستهلگام
هوش خود باخته با حال تباه آمدهای
ای فرس قافلهسالار تو کشتند مگر
که تو با قافلهٔ آتش و آه آمدهای
اندکی پیش تو را بال هما بر سر بود
چه شد آن سایه که اینجا به پناه آمدهای
چون شد آن شاه و سپاهی که به میدان بردی
که تو تنها همه بیشاه و سپاه آمدهای
با رخ سرخ برفتی زیر ما تو کنون
چه خطا رفته که با روی سیاه آمدهای
با همان شاه که بردی تو به میدانِ بلا
بیگنه کشته عدو و تو گواه آمدهای
شه ما را مگر افکندهای ای اسب به خاک
عذرجویان ز پی عفو گناه آمدهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تصویر اسبی میپردازد که بدون شاه و سپاه به میدان آمده است. اسب که زمانی با جلال و شکوه در عرصه جنگ حاضر بوده، اکنون خسته و در حالتی تباه به نظر میرسد. شاعر از این سوال میکند که چه بر سر اسب آمده که اینگونه بیپناه و غمگین است. او به یاد میآورد که اسب روزگاری پر شکوه و با بالهای آزادی به میدان رفته بود و حالا با ظاهری کمرنگ و سیاه به خانه بازگشته است. این شعر به احساسات و اندوه ناشی از از دست رفتن افتخار و مقام میپردازد و به نگرانی درباره وضعیت موجود اشاره میکند.
هوش مصنوعی: اما چرا بهدنبال اسب شاه آمدی؟ تو که همچون فیل هستی، پس چرا در راه مانده و گیج شدهای؟
هوش مصنوعی: از شدت خستگی و ناامیدی، تو با حالتی بیمار و نااميد به اینجا آمدهای، گویا تمام نیرو و هوش خود را از دست دادهای و دیگر نمیتوانی به خوبی فکر کنی.
هوش مصنوعی: ای اسب قافلهسالار، آیا تو را کشتند یا این که تو فقط با گروهی از آتش و حسرت آمدهای؟
هوش مصنوعی: مدتی قبل تو در اوج و شکوه بودی و با قدرت و زیبایی درخشاندی، اما اکنون چه شده که به اینجا پناه آوردهای و از آن عظمت فاصله گرفتهای؟
هوش مصنوعی: وقتی آن پادشاه و سپاهی که تو را به میدان آوردند، اکنون میبینی که تو به تنهایی به اینجا آمدهای و دیگران بدون پادشاه و سپاه هستند.
هوش مصنوعی: با صورت زیبا و سرخ به دل ما درخشیدی، حالا چه اشتباهی کردی که با چهرهای تیره و سیاه آمدهای؟
هوش مصنوعی: تو با همان شاهی که در میدان جنگ بیدلیل دشمنان را کشتی، حالا به عنوان شاهد آمدهای.
هوش مصنوعی: ای اسب، آیا تو ما را به زمین انداختهای به خاطر اینکه گناهکاران در پی بخشش آمدهاند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
راه گم کرده و با رویی چو ماه آمدهای
مگر ای شاهد گمراه به راه آمدهای
باری این موی سپیدم نگر ای چشم سیاه
گر به پرسیدن این بخت سیاه آمدهای
کشته چاه غمت را نفسی هست هنوز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.