نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲
... موسی ای نیست دریغا که بجوید قبسی
بسته این گمشدگان دیده و گوش ارنه به راه
کاروانیست نمودار و نواخوان جرسی ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۸
... پا نهندت بسر نشاط آخر
خاک این راه و خاراین چمنی
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹
... همچو شمع سحر از باد و گلستان از دی
آخر ای دل نه تو از خیل شهی خیز و براه
قدمی نه که شود بدرقه ات همت وی ...
... تا کی آخر بعبث عمر گذاری تا کی
بار بگشا که ازین راه سفرهاست به پیش
سست منشین که در این دشت خطرهاست ز پی
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۰
... خبرت باد که عمریست زما بی خبری
بر سر راه تو تا چند نشینم که مرا
بتحسر بگذاری بتکبر گذری ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳
... بشتاب اگر بر اثر ناقه ی مایی
زاندیشه ی رهزن بود این راهبران را
در دست نه شمعی و نه بر ناقه درایی
رهبر ز پس قافله و راهرو از پیش
تا عقل نماند نرسد عشق بجایی
فردا که سر از خاک برآرند خلایق
ترسم نتواند که برد راه بجایی
آن پا که نپیموده رهی بر سر کویی ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳
... جایی که بود مدعی آنجا نیامدی
در راه انتظار نشاندی نشاط را
رفتت زیاد یا که بعمدا نیامدی
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱
... سراسر اهرمن وادی نهان از رهروان هادی
در این تاریک شب مشکل که جوید راه نابینا
دلی را کز هوس چندی بهر جانب پراکندی ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵
... قهر مهر آمیز او را مظهری جستند باز
آذر نمرود از ابراهیم آذر داشتند
بر جمالش پرده بستند از جمال یوسفی ...
... زان ستمکش خواستند آن و ین ستمگر داشتند
قوه ها را راه سوی فعل دادند ارنه کی
آنکه را مؤمن توانستند کافر داشتند ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶
... کسی زهمت پیر مغان نشد نومید
گرفت راه خرابات رند و جرعه گرفت
کشید رخت به میخانه شیخ و باده کشید ...
... سروش عشق بگوشم رساند مژده که هان
غمین مباش که اینک ز راه یار رسید
نثار مقدم او جان رسیده بود بلب ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸
... آن افعی آن بیضاستی یا روی و زلف کافرش
بر عارضش خط برده ره بگذشته یا زین راه شه
بنشسته بر رخسار مه گرد از مسیر لشکرش ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰
... از هجوم سرکشان ز آمدشد گردن کشان
راه این درگاه را چون کهکشان آورده ام
خسروا عمری به سر سودای این در داشتم ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴
... منشین که رسید موکب شاه
بر خیز و غبار راه بنشان
وانگاه بسوی شهر بگذر ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲
... بنیاد وی افکنم بر آبی
راه است دراز و دور کوتاه
ای خواجه نمیکنی شتابی ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲
... شعله ها سر کرد از هر روزنی
شعله ها راه ظهور آموختند
پرده ها یک یک سراسر سوختند ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷
... دست جذبه دامن جان ها گرفت
اشک حیرت راه دامان ها گرفت
آسمان ها و زمین ها سرخوشند ...
... گشته در شخص وجود او ضمین
گر بجنبد عرش فرش راه اوست
از حد امکان برون خرگاه اوست ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹
... جامه هستی خود چون چاک کرد
فرش راه از اطلس افلاک کرد
مقصد او عشق و هم مقصود عشق ...
... تا مکان لامکانی رفته بود
با شبی تاریک و راهی بس دراز
شد سفر مشکل ابر اهل مجاز
لیک جا بودش در آنجا از نخست
سوی ما ناگه از آنجا راه جست
سوی ما زانجا چو عزم راه کرد
دیده را بیدار و دل آگاه کرد
از نشان راهها پرسیده بود
پرسشی چه یک به یک را دیده بود
باز سوی منزل آغاز رفت
از همان راهی که آمد باز رفت
راه او راه دیار خویش بود
مقصد او کوی یار خویش بود ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲
طالب من گر شود یک ره کسی
راهها بنمایمش هر سو بسی
چون مرا بشناسد از آیات من ...
... بندگی هم برکران بگذاشتن
نه عمل را راه در این شاهراه
علم را نه بار در این بارگاه ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳
... دامن مقصود از کف داده ای
پشت بر مقصد به راه افتاده ای
جز تو کس از یار خود دوری نکرد ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴
... هیچ دانی کاین جهان هیچ است هیچ
ای تو از بیراه ره نشناخته
توسن شهوت به هر سو تاخته
راه بیراه است و دزدان آگهند
همرهان راه دزدان رهند
پشت بر مقصود پویی تا به کی
مقصد از بیراهه جویی تا به کی
ای ره از بیره به تو نزدیکتر
مقصدت از ره به تو نزدیکتر
دیو غفلت سوی این راهت کشاند
مقصد و مقصود تو در خانه ماند ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵
... کردم از آنجا چو آغاز سفر
زاد راه و توشه و سرمایه ام
هم تو خود دادی به قدر پایه ام ...