تا به کی ای نفس علت زای من
ای شده درد از تو درمانهای من
تابع خوی تو باید بودنم
روی دل سوی تو باید بودنم
روزگاری شد هوایت جستهام
هر چه جز یادت ز خاطر شستهام
بر هوای خویشتن بگزیدمت
بر خدای خویشتن بگزیدمت
بی هوای تو دمی نغنودهام
بی رضای تو بگو کی بودهام
هم به تصدیق خود و انصاف خود
یک زمان بشنو ز من اوصاف خود
دامن مقصود از کف دادهای
پشت بر مقصد به راه افتادهای
جز تو کس از یار خود دوری نکرد
از دیار خویش مهجوری نکرد
نام مردن زندگی بگذاشتی
نیستی، پایندگی پنداشتی
شادیی گر یافتی گفتی غم است
زخمی ار دیدی بگفتی مرهم است
خود ز شادی روی دل برتافتی
سوی غم شادی کنان به شتافتی
از نکونامان گریزی تا به کی
با نکو نامی ستیزی تا بکی
ننگها از نام تو دارند ننگ
از تو بدنامان کنون آرند ننگ
خویش را بدنام و رسوا کردهای
نامها در ننگ پیدا کردهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.