تا به کی ای نفس علت زای من
ای شده درد از تو درمانهای من
تابع خوی تو باید بودنم
روی دل سوی تو باید بودنم
روزگاری شد هوایت جستهام
هر چه جز یادت ز خاطر شستهام
بر هوای خویشتن بگزیدمت
بر خدای خویشتن بگزیدمت
بی هوای تو دمی نغنودهام
بی رضای تو بگو کی بودهام
هم به تصدیق خود و انصاف خود
یک زمان بشنو ز من اوصاف خود
دامن مقصود از کف دادهای
پشت بر مقصد به راه افتادهای
جز تو کس از یار خود دوری نکرد
از دیار خویش مهجوری نکرد
نام مردن زندگی بگذاشتی
نیستی، پایندگی پنداشتی
شادیی گر یافتی گفتی غم است
زخمی ار دیدی بگفتی مرهم است
خود ز شادی روی دل برتافتی
سوی غم شادی کنان به شتافتی
از نکونامان گریزی تا به کی
با نکو نامی ستیزی تا بکی
ننگها از نام تو دارند ننگ
از تو بدنامان کنون آرند ننگ
خویش را بدنام و رسوا کردهای
نامها در ننگ پیدا کردهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نفس و خواستههای درونی خود شکایت میکند. او از درد و رنجی که نفسش برایش به وجود آورده، سخن میگوید و اظهار میدارد که در جستجوی هوای معشوق، هر چیز غیر از یاد او را فراموش کرده است. شاعر به این نکته اشاره میکند که بدون وجود معشوق، زندگی را بیمعنا میداند و میپرسد که چطور میتواند بدون رضایت او زندگی کند. او خود را درگیر رفتارهای ناپسند و بدنامی میبیند و به انتقاد از خود و جامعه میپردازد و از ننگهایی که به نامش چسبیدهاند، گلایه میکند. شاعر به بحث درباره خوشی و غم نیز میپردازد و تأکید میکند که غم را به شادی ترجیح داده و از نیکی و خوبی دور شده است.
هوش مصنوعی: تا کی باید به خاطر تو، ای نفس، زجر بکشیم؟ ای دلیل وجود من، که درد و رنج من از تو سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: باید مانند خودت باشم و تمام دلم را به سمت تو متمایل کنم.
هوش مصنوعی: مدتی است که در پی یاد تو بودهام و هر چیز دیگری را از یاد بردهام.
هوش مصنوعی: من تو را بر اساس خواستههای خودم انتخاب کردم و همچنین بر اساس خواستههای خداوند خودم.
هوش مصنوعی: بدون هوای تو حتی لحظهای هم آرام نگرفتهام، بگو که در این حالت من چه کسی بودهام؟
هوش مصنوعی: به صداقت و انصاف خود، یک بار هم که شده از من بشنوید که چه ویژگیهایی دارم.
هوش مصنوعی: گزینهای که در نظر داشتی را از دست دادهای و حالا با اینکه به سمت هدف میروی، در واقع به آن پشت کردهای.
هوش مصنوعی: جز تو هیچکس از یار خود فاصله نگرفته و از کشور خود دوری نکرده است.
هوش مصنوعی: تو به اشتباه نام مرگ را زندگی گذاشتهای، و خیال کردهای که نیستی، ادامهدار است.
هوش مصنوعی: اگر شادی به دست آوردی، گویی غم است، و اگر زخمی را دیدی، آن را مرهم مینامی.
هوش مصنوعی: شما از شدت شادی، از دل خود غم را دور کردی و شادابانه به سمت غم رفتی.
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی از نیکان و خوبان دوری کنی و با نام نیک و خوبی مخالفت نمایی؟
هوش مصنوعی: بدنامان اکنون از نام تو خجالت میکشند و عرق شرم بر پیشانی دارند.
هوش مصنوعی: تو خودت را بدنام و رسوا کردهای و به واسطهٔ نامهایت، در ننگ و عیب افتادهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.