گنجور

 
۱۶۰۱

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱۷

 

لاله ستانست از عکس تو هر شوره ای

عکس لبت شهد ساخت تلخی هر غوره ای ...

مولانا
 
۱۶۰۲

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳۴

 

... تا سوی گلشن دست برآری

سبزه و سوسن لاله و سنبل

گفت بروید هر چه بکاری ...

مولانا
 
۱۶۰۳

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۳

 

... گر آن بدی که تو اندیشه کرده ای ز زحیر

بتان و لاله رخان جمله زار و زردندی

چو صورتی نبدی خوب جز تصور تو ...

مولانا
 
۱۶۰۴

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۰

 

... رهاند ز خویشش به حسن الجزایی

بیان کردمی رونق لاله زارش

ولی برنتابد دل لالکایی ...

مولانا
 
۱۶۰۵

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۵

 

بتا گر مرا تو ببینی ندانی

به جان لاله زارم به رخ زعفرانی

بدادم به تو دل مرا تو به از دل ...

مولانا
 
۱۶۰۶

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴۳

 

... به ستیزه در این حرم ای صبر

گاه لاله و گاه لولویی

آفتابا نه حد تو پیداست ...

مولانا
 
۱۶۰۷

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۹

 

... کاش که من بر ره هموارمی

یا مثل لاله رخان خوشش

معتزلی بر سر کهسارمی ...

مولانا
 
۱۶۰۸

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » اول

 

... وز باد سودا پیش او چون بید باشم منثنی

لاله بخون غسلی کند نرگس به حیرت برتند

غنچه بیندازد کله سوسن فتد از سوسنی ...

مولانا
 
۱۶۰۹

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » دهم

 

... ور به زمین آید چون بوتراب

جمله زمین لاله و گل کارمش

ور بسوی روضه جانها رود ...

مولانا
 
۱۶۱۰

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » یازدهم

 

... که خامش کن ز گفتن بس که وقت اعتبارست آن

بکه بر لاله چون مجنون جگر سوزیده دل پرخون

ز عشق دلبر موزون که چون گل خوش عذارست آن ...

... قبا را سرخ کرد از خون ز ننگ کسوه عامی

لباس لاله نادرتر که اسود دارد و احمر

گریبانش بود شمسی و دامانش بود شامی ...

مولانا
 
۱۶۱۱

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » چهاردهم

 

... صدمه وصد آفتاب خنده ز تو می برند

لاله و گلبرگها عکس تو آمد مها

نیشکر از قند تو پر شده بین بند بند ...

مولانا
 
۱۶۱۲

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » بیست و سوم

 

... نی سرو سرگردانمی نی سنبل رقصانمی

نی لاله لعلین قبا نی زعفران زردمی

نی غنچه بسته دهان گشته ز ضعف دل نهان ...

مولانا
 
۱۶۱۳

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » بیست و هفتم

 

... مظلوم و شکسته دل شمارش

گشتست چو لاله غرقه خون

گشتست چو زعفران عذارش ...

مولانا
 
۱۶۱۴

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » چهل و یکم

 

... صنم و جمال خوبش قدح و درازدستی

از من گلست و لاله که چمن نمود کاله

هله سوی بزم گل شو که تو نیز می پرستی ...

مولانا
 
۱۶۱۵

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۴ - منازعت امرا در ولی عهدی

 

... می نماید دل چو در از درج جان

نامبارک خنده آن لاله بود

کز دهان او سیاهی دل نمود ...

مولانا
 
۱۶۱۶

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۳ - بقیهٔ قصهٔ پیر چنگی و بیان مخلص آن

 

... خوش بدی جانم درین باغ و بهار

مست این صحرا و غیبی لاله زار

بی پر و بی پا سفر می کردمی ...

مولانا
 
۱۶۱۷

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشانده‌ای بر سر راه بر کن

 

... بعد از آن چیزی که کاری بر دهد

لاله و نسرین و سیسنبر دهد

باز پهنا می رویم از راه راست ...

مولانا
 
۱۶۱۸

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۴ - انکار فلسفی بر قرائت ان اصبح ماکم غورا

 

... بر فشاندن گیرد ایام بهار

کی فروزد لاله را رخ همچو خون

کی گل از کیسه بر آرد زر برون ...

... زانک حکمت همچو ناقه ضاله است

همچو دلاله شهان را داله است

تو ببینی خواب در یک خوش لقا ...

مولانا
 
۱۶۱۹

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸ - فریفتن روستایی شهری را و به دعوت خواندن، به لابه و الحاح بسیار

 

... که بهاران خطه ده خوش بود

کشت زار و لاله دلکش بود

وعده دادی شهری او را دفع حال ...

مولانا
 
۱۶۲۰

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳۶ - باز جواب انبیا علیهم السلام ایشان را

 

... در نثار رحمتش جان شاکرست

در دل ما لاله زار و گلشنیست

پیری و پژمردگی را راه نیست ...

مولانا
 
 
۱
۷۹
۸۰
۸۱
۸۲
۸۳
۳۶۲