صفای اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷
... آندرختی که بهر کاخ بود شاخه او
در خیابان جنان طوبی بالنده ماست
ما صفاییم که موسی کف و عیسی نفسیم ...
![صفای اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/safa.gif)
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۹ - ادامه
... ستردن را سزد موییست بر پوست
ولی کژ روید ار سرو خیابان
بیندازش که باشد نقص بستان ...
![صفای اصفهانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/safa.gif)
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۶ - حکایت شیخ و برهمن و مکالمه گنگ و هماله در معنی اینکه تسلسل حیات ملیه از محکم گرفتن روایات مخصوصه ملیه می باشد
... زندگی بر جای خود بالیدن است
از خیابان خودی گل چیدن است
قرنها بگذشت و من پا در گلم ...
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۹ - الوقت سیف
... وقت ما کو اول و آخر ندید
از خیابان ضمیر ما دمید
زنده از عرفان اصلش زنده تر ...
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۵ - در معنی اینکه بقای نوع از امومت است و حفظ و احترام امومت اسلام است
... بر دمد این لاله زار ممکنات
از خیابان ریاض امهات
قوم را سرمایه ای صاحب نظر ...
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۳۲ - عرض حال مصنف بحضور رحمة للعالمین
... پرده ناموس فکرم چاک کن
این خیابان را ز خارم پاک کن
تنگ کن رخت حیات اندر برم ...
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸۷ - محاورهٔ ما بین خدا و انسان
... بیابان و کهسار و راغ آفریدی
خیابان و گلزار و باغ آفریدم
من آنم که از سنگ آیینه سازم ...
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۳۱ - دانهٔ سبحه به زنار کشیدن آموز
... پاس ناموس چمن دار و خلیدن آموز
باغبان گر ز خیابان تو بر کند ترا
صفت سبزه دگر باره دمیدن آموز ...
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۵۳ - بیا که بلبل شوریده نغمه پرداز است
... که هر چه هست چو ریگ روان به پرواز است
تنم گلی ز خیابان جنت کشمیر
دل از حریم حجاز و نوا ز شیراز است
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۱۱۸ - چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما
چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما
ای جوانان عجم جان من و جان شما ...
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۱۲ - نوای سروش
... تقدیر امم دیدم پنهان بکتاب اندر
بر کشت و خیابان پیچ بر کوه و بیابان پیچ
برقی که بخود پیچد میرد به سحاب اندر ...
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۴ - در حضور شاه همدان
... حرفی ز ما به مجلس اقوام باز گوی
دهقان و کشت و جوی و خیابان فروختند
قومی فروختند و چه ارزان فروختند ...
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۶۰ - غزل زنده رود
... سریر جم بطلب بوریا چه می جویی
سراغ او ز خیابان لاله می گیرند
نوای خون شده ما ز ما چه می جویی ...
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۱۷۶ - دل تو داغ پنهانی ندارد
... تب و تاب مسلمانی ندارد
خیابان خودی را داده یی آب
از آن دریا که طوفانی ندارد
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
ایرج میرزا » قصیدهها » شمارهٔ ۳۱ - سیهچشمِ نامهربان
... در ردیف همه دزدان دو به دو چار به چار
پی تسطیح خیابان بر و روبیدن راه
هیچ یک لحظه مشو دور ز بالای سرم ...
![ایرج میرزا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iraj.gif)
عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزلها » شمارهٔ ۸۲
... حس من با من آن کرد که عالم دانند
مخبرالسلطنه با روح خیابانی کرد
ز محیط از چه کنم شکوه به هرجا که غمی ...
... به در از شهر چو درویش بیابانی کرد
پرتو نور تجدد ز خیابان جدید
روح امثال خیابانی نورانی کرد
عارف از جاده راست قدم کج ننهاد ...
![عارف قزوینی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/aref.gif)
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - مسجد سلیمان
... قریه ویران عبادان که بد ضرب المثل
این زمان شهریش پر قصر و خیابان کرده اند
دکه آهنگریشان دهشت افزاید از آن ...
![ملکالشعرا بهار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bahar.gif)
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۴ - از زندان شاه
... بانگ سگانم برآورند ز بالین
هست خیابان ز هول بیشه ارمن
بنده چو بیژن در آن و خواب چو گرگین ...
![ملکالشعرا بهار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bahar.gif)
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷۲ - در هجو یکی از زنهای تهران
... بر گرد کمان و دف و تار می کشند
هرکس که نیم شب ز خیابان گذر کند
او را میان خانه به اصرار می کشند ...
![ملکالشعرا بهار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bahar.gif)
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۷ - کلبه بینوا!
... نیامخته خویی که مخلوق راست
خیابان ندیده است و غوغای شهر
ز سور و ز ماتم نبرده است بهر ...
![ملکالشعرا بهار](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/bahar.gif)