بیا که بلبل شوریده نغمه پرداز است
عروس لاله سراپا کرشمه و ناز است
نوا ز پردهٔ غیب است ای مقام شناس
نه از گلوی غزل خوان نه از رگ ساز است
کسی که زخمه رساند به تار ساز حیات
ز من بگیر که آن بنده محرمراز است
مرا ز پردگیان جهان خبر دادند
ولی زبان نگشایم که چرخ کج باز است
سخن درشت مگو در طریق یاری کوش
که صحبت من و تو در جهان خدا ساز است
کجاست منزل این خاکدان تیره نهاد
که هر چه هست چو ریگ روان به پرواز است
تنم گلی ز خیابان جنت کشمیر
دل از حریم حجاز و نوا ز شیراز است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییها و لطافتهای دنیا اشاره میکند و بلبل را به عنوان نماد عشق و شور و شوق معرفی میکند. او از نغمههای غیبی صحبت میکند که نه از سازها و گلها، بلکه از روح و درون انسان نشأت میگیرد. شاعر به راز و رمز زندگی و مسائل انسانها اشاره میکند و تأکید میکند که هرچقدر هم که مشکلاتی در دنیا وجود دارد، نباید از تلاش در راه عشق و دوستی غافل شد. او همچنین به زیباییهای طبیعی و مکانهای مقدس اشاره میکند و از این که چگونه روح انسان در جستجوی زیبایی و حقیقت است، سخن میگوید.
هوش مصنوعی: بیا که بلبل در حالتی سرشار از شوق و هیجان، آواز میخواند. عروس گل لاله هم به زیبایی و ناز و کرشمهای تمام عیار به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: این صدا از دنیای نادیدنی و اسرارآمیز میآید، ای کسی که مقام و جایگاه را میشناسی. این نوا نه از صدای شاعرانی است که غزل میخوانند و نه از سازهایی که در دستان نوازندگان قرار دارند.
هوش مصنوعی: کسی که به زندگی من آسیب زده و درد و رنجی به من وارد کرده، از من دور کن، چرا که او به رازهای درونی من آگاه است و به نوعی از من و وجودم خبر دارد.
هوش مصنوعی: به من خبر دادند که در دنیا افرادی هستند که از حقیقت وحشت دارند، اما من چیزی نمیگویم چون شرایط ناعادلانه است.
هوش مصنوعی: با زبان تند و خشن صحبت نکن و در راه کمک و محبت تلاش کن، زیرا ارتباط و گفتوگوی ما در این دنیا به خاطر خداست و باید با نیکی و مهربانی باشد.
هوش مصنوعی: کجاست جا و مکان این دنیای خاکی و تیره که هر چیزی در آن مانند ریگهایی که به راحتی جابهجا میشوند، در حال تغییر و رفت و آمد است؟
هوش مصنوعی: تنم مانند گلی است که از باغچهای در بهشت کشمیر روییده، و دل من از حرمی در حجاز و نغمهای از شیراز پر شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش است بزم ولی پر ز خائن راز است
سخن به رمز بگویم که غیر، غماز است
که بر خزانهٔ این رازهای پنهان زد؟
که قفل تافته افتاده است و در باز است
به اعتماد کس ای غنچه راز دل مگشای
[...]
نسیمگل به خموشی ترانهپرداز است
که موج رنگگل این چمن رگ ساز است
چگونه بلبل ما بال عیش بگشاید
که سایهٔگل این باغ چنگل باز است
کجا رویم که سرمنزلی به دست آریم
[...]
ز خود روم، چو پرو بال هستیم باز است
که تنگنای دو عالم چه جای پرواز است؟!
بانتظار تو خود کرده ام، چنانکه ز راه
رسیده ای و همان چشم حسرتم باز است
بکوی او همه شب تا بروز مینالم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.