هر شب میان خانه افسر زن ...
نامحرمان صلای خبردار میکشند
مرد و زن و پدرزن و مادرزن و عروس
در بزم عیش باده گلنار میکشند
کدبانوان و دخترکان و عروسکان
در نزد غیر پرده ز رخسار میکشند
از بس غریو و هلهله، گویی میان جمع
نایب حسین را به سر دار میکشند
ضرب و غریو و کف زدن خارج از اصول
گویی که خرس را سوی بازار میکشند
مشدی عباد و قربده و دنبلی ...
بر گرد کمان و دف و تار میکشند
هرکس که نیمشب ز خیابان گذر کند
او را میان خانه به اصرار میکشند
کف میزنند و هلهله بسیار میکنند
می میخورند و عربده بسیار میکشند
همسایگان خستهٔ مسکین ز خواب خوش
برجسته فحش داده و سیگار میکشند
دنبک روان و دایره گرم و رنود مست
تا صبحدم ز گردهٔ هم کار میکشند
پرسیدم از پلیس محل کاین سرا ز کیست؟
کآنجا حجب، ز چهرهٔ اسرار میکشند
نرمک جواب داد که هست این حرمسرا
بازار ... فروشی و ... جار میکشند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.