گنجور

 
۱۳۶۱

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۹

 

... زانکه علم عشق اندر دفتر و اوراق نیست

موج عشقت تخته هستی ما را در ربود

کار ما اکنون در این دریا جز استغراق نیست ...

حسین خوارزمی
 
۱۳۶۲

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۰

 

... قطره های دل و جان جمله بیکبار دهید

موج این بحر اگر تخته هستی ببرد

هین مترسید و همه خویش بدین کار دهید ...

حسین خوارزمی
 
۱۳۶۳

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۲

 

... روز از خورشید و شب از ماه تابان فارغند

گر جهان از موج طوفان حوادث پر شود

آشنایان محیط غم ز طوفان فارغند ...

حسین خوارزمی
 
۱۳۶۴

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۱۱

 

... طره لیل ابد از وی مطرا آمده

چون تلاطم کرده موج بخشش از بحر کفت

قطره ای از رشح فیضش هفت دریا آمده ...

حسین خوارزمی
 
۱۳۶۵

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۱۴

 

... یک بحر در حقیقت و امواج مختلف

وان موج هم ز بحر گهربار آمده

از یک شراب نیست شده عالمی ولیک ...

حسین خوارزمی
 
۱۳۶۶

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۲۴

 

... آرزومندان دیدار تو از سیلاب اشگ

کشتی هستی خود در موج طوفان یافته

وقت دیدارت که آن میقات عید اکبر است ...

حسین خوارزمی
 
۱۳۶۷

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۴۶

 

... تو قطره ای که جدا گشته ای ز جوشش بحر

درآ ببحر که گه موج و گاه دریایی

چو نور چشم حسینی چگونه نشناسد ...

حسین خوارزمی
 
۱۳۶۸

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶

 

... بیا کر حسرت لعل تو چشمم

میان موج خون دارد سیاحت

چو صبحت دوش دیدم بر سر بام ...

ابن حسام خوسفی
 
۱۳۶۹

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱

 

... این همه رنج و عنا آخر ز جایی داشتم

خوف گردابست و بیم موج و دریای عمیق

یار کشتیبان نگفتی کاشنایی داشتم ...

ابن حسام خوسفی
 
۱۳۷۰

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲

 

دوش از آب چشم خود در موج خون بودم شنا

من چنین در خون و مردم بی خبر زین ماجرا ...

خیالی بخارایی
 
۱۳۷۱

نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۱ - (قصیده آفاق وانفس)

 

... ابرکرباس و شفق خسقی و شامست سمور

صبح قاقم شمرو حبر پر از موج بحار

لوح سجاده و مسواک قلم میزر عرش ...

... کاغذی دان که زقر طاس به پیچد طومار

موج در صوف مربع نگرای اهل تمیز

دل بدریا فکن وزر ببهایش بشمار ...

نظام قاری
 
۱۳۷۲

نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در تتبع ظهیر فاریابی

 

... تویی که دست تو چون شرب زرفشان آمد

دلت چو صوف پر از موج بروی آب بحور

زکوی جیب کمالت کهی که شرح دهم ...

نظام قاری
 
۱۳۷۳

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - نیر کرمانی فرماید

 

... چون حباب آب واختر برسما

موج صوف و نقش آن کمخا خوش است

نیزه قندس سمور تیغ دار ...

نظام قاری
 
۱۳۷۴

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۹ - خواجه حافظ فرماید

 

... کین همه قلب و دغل در لای کمخا می کنند

هست باریکی و نرمی موجب مدح قماش

تا جرانش وصف پهنا و درازا می کنند

آن کله با کوی صوف موج زن در اتصال

حلقه گویی به گوش موج دریا می کنند

این همه بر جامه والا غداد مشک و زر ...

نظام قاری
 
۱۳۷۵

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۸۹ - امیرحسین دهلوی فرماید

 

... بیافت سوزن ازان بخیه چو مروارید

که او ببحر پر از موج حبر شد غواص

درید پرده بکار برهنگان کرباس ...

نظام قاری
 
۱۳۷۶

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۹۱ - مولانا حافظ فرماید

 

... که وصله را بکمینند قاطعان طریق

چنان بحبر پر از موج سر فرو بردم

که عقل یافت تحیر در آنمقام عمیق ...

نظام قاری
 
۱۳۷۷

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶ - مولانا جلال طبیب فرماید

 

... و من طلب العلی سهر اللیالی

درر از بحر حبر موج زن جوی

یغوص البحر من طلب اللالی ...

نظام قاری
 
۱۳۷۸

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱

 

... بکوه از کرم رخت خارا دهد

پر از موج خبری بدریا دهد

یکی را کند صوف و اطلس لباس ...

نظام قاری
 
۱۳۷۹

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۷ - تعرض کردن حبر با مخیل در مجلس کمخا

 

... مخیل بدو گفت روتن بزن

چو تو موج زن باشی او موج زن

بتو دارد او اینهمه ماجرا ...

نظام قاری
 
۱۳۸۰

نظام قاری » دیوان البسه » مخیّل‌نامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۱۸ - در جنغی زدن صوف با پوستینها

 

... دگر جامه گفت ازینسوی ما

بود موج بسیار و گردابها

زسنجاب هم هست آبی بپیش ...

نظام قاری
 
 
۱
۶۷
۶۸
۶۹
۷۰
۷۱
۲۶۳