گنجور

 
نظام قاری

مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق

گرت مدام میسر شود زهی توفیق

در جواب او

قبای ارمک و پیراهن کتان دقیق

اگر بود فرجی در برش زهی توفیق

بغیر صوف و سقرلاط اینهمه هیچست

هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق

زرخت کهنه امید ثبات نو کردن

تصوریست که عقلش نمیکند تصدیق

بگاه جامه بریدن نشین بر خیاط

که وصله را بکمینند قاطعان طریق

چنان بحبر پر از موج سر فرو بردم

که عقل یافت تحیر در آنمقام عمیق

چه شیوه میکند از درج پر جواهر جیب

زعنبرینه لولوو دگمهای عمیق

اگر چه جامه روئی ندارم ایقاری

خوشست خاطرم از فکر اینخیال دقیق

 
 
 
مولانا

فریفت یار شکربار من مرا به طریق

که شعر تازه بگو و بگیر جام عتیق

چه چاره آنچ بگوید ببایدم کردن

چگونه عاق شوم با حیات کان و عقیق

غلام ساقی خویشم شکار عشوه او

[...]

حکیم نزاری

اگر تو جهد کنی با تو می رود توفیق

رفیقِ راه تو توفیق به علی التحقیق

اگر مشاهده خواهی برو مجاهده کش

به پایِ جهد میسّر شده ست قطعِ طریق

سفینه واسطه ی مَخلص است بی ملاّح

[...]

سیف فرغانی

دلم ببوسه شکر خواست زآن لب چو عقیق

ولیک نیست مرا دولت و ترا توفیق

بکارگاه جمال تو در همی سازند

سمن ببوی بنفشه شکر برنگ عقیق

مدام مستم چون ریخت ساقی جنت

[...]

حافظ

مقامِ امن و مِیِ بی‌غَش و رَفیقِ شَفیق

گَرَت مُدام مُیَسَّر شود زِهی توفیق

جهان و کارِ جهان جمله هیچ بَر هیچ است

هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق

دریغ و دَرد که تا این زمان ندانستم

[...]

ابن حسام خوسفی

به وقت گل چو به کف برنهی شراب رحیق

بنوش جام مروّق به یاد لعل رفیق

بیار ساقی گلرخ می خمار شکن

به بوی مشک و صفای گلاب و رنگ عقیق

صفای دل می صافیست بار ها گفتم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه