گنجور

 
حسین خوارزمی

ای ز دردت عاشقان خسته درمان یافته

وز جراحتهای تو دل راحت جان یافته

خازن حسن از سویدای دل سودائیان

از برای گنج عشقت کنج ویران یافته

آرزومندان دیدار تو از سیلاب اشگ

کشتی هستی خود در موج طوفان یافته

وقت دیدارت که آن میقات عید اکبر است

تیغ عشق تو ز جان خسته قربان یافته

خضر در ظلمات عمری جست آب زندگی

عاشقان از خاک کویت آب حیوان یافته

قاصدان کعبه کوی تو در وادی شوق

سندس و استبرق از خار مغیلان یافته

گشته سلطان اقالیم محبت چون حسین

هر که از دیوان عشق دوست فرمان یافته