جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ملک اعظم اردشیربن حسن اسپهبد مازندران
... دور باد از تو و از دولت تو عین کمال
ای زمین حلم زمان جنبش دریا بخشش
ایفلک قدر ملک سیرت خورشید جمال ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - در مدح اتابک محمد بن ملکشاه
... کمینه تاختن تو ز گنجه تا بغداد
ازان کناره دریا بدین سواحل یم
بسم اسب زمین را زهفت شش کرده ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - درمدح صدرالدین
... کان همتم اگرچه نخواهند میدهم
دریا دلم اگرچه ببخشم توانگرم
در ذره آفتاب نیارد کشید تیغ ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳ - قصیده
... همیشه تا گهر و زر همیکنند نثار
بکوه و دریا از بذل بیشمار کرم
حصار اهل هنر باد آستانه تو ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۵ - درتوصیف آتش و مدح رکن الدین مسعود
... که مرگ او همه ساله بود ز خواب گران
زمانه سیرت و گردون نهیب و دریا جوش
زمین گذار و زمان فعل و آسمان جولان ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - در مدح امام العالم اقضی القضاه رکن الدین
... برکشدزاندام بدخواهت بمنقار استخوان
قطره ها در قعر دریا شعله آتش شود
گر نهنگ خشم تو ناگاه بگشایددهان ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در تقاضای عفو از رکن الدین مسعود صاعد
... ستاره جنبش و خورشید رای و گردو نقدر
سحاب بخشش و دریا دل و سپهر توان
اگر مکارم اخلاق نامه گردد ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - چیستان بنام شمشیر و مدح اسپهبد مازندران
... تاج ملوک اردشیر اختر پیروز بخت
گوهر دریا نوال قلزم گردون توان
پادشه بحر و بر مردم چشم ملوک ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۲ - ولله در قائله
... خدایگان جهان صاحب زمان کامد
کف جوادش دریا در و گهر ناخن
ز بهر آنکه تشبه کند باو هر مه ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵ - قصیده
... بیک لحظه صد حصن و سنجق گرفته
زخون عدو رانده دریا و دروی
زاسبان چون باد زورق گرفته ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸ - در مدح صدر سعید ابوالفتوح قوام الدین
... طمع و آز ز جودت فربه
کان و دریا ز تو لاغر گشته
لفظ تو همنفس صبح شده ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۲ - در وصف بهار و مدح نظام الدین بوالعلای صاعد برادر رکن الدین
... شد معنبر گوی گردون از نسیم خلق او
زانکه خوش دم ترازو ناید ز دریا عنبری
آسمان گر رسم نوروزی فرستد در خورش ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - در مدح ظهیرالدین و شکایت از روزگار
... کاین چرخ خود برشته زرین آفتاب
از دلو ابر آب ز دریا همی کشد
شادم ازانکه عمر گذشت ایزد آگهست ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸ - در مدح رکن الدین مسعود
... دل بحیلت میبرد از عاشقان
وانگهی در قعر دریا افکند
گاه وعده دامی از امید و بیم ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۹ - در مدح رکن الدین
... پیش رای روشنت خورشید چه بود شعله
پیش طبع در فشانت کیست دریا سفله
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴ - شکایت از حرمان
... عجب نبود که بخشی و نبخشی
که دریا نیز هم با جزر و مدست
ز بخت خود نه از جود تو بینم ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶ - تقاضای رسم
... کس چو تو صدر بنده پرور نیست
مثل طبع تو هیچ دریا نی
همچو رای تو هیچ اختر نیست ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۰ - خطاب بصدرالدین
... سپهر امروز در دیوان جودت
خراج کان و دریا می گذارد
مدیحت جبرییل از بهر تعویذ ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۴ - مجدالدین
... هم از دون همتی باشد گر از وی ما حضر جوید
کسی کود کرد غواصی بدریایی پر از گوهر
ز کوته دیدگی باشد که خرج مختصر جوید ...
... نباشد خام طبعی زارزوی عقل نزدیکت
گر از دریا گهر خواهد ور از خورشید زر جوید
بمان در دولت جاوید و سرسبزی بکام دل ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۴ - مجیرالدین بیلقانی در مدح جمال الدین گفته
... بسان سایه و خورشید دق و استسقاش
شکست گوهر دریا و باد ابر نشاند
بشعر چون گهر و طبع پاک چون دریاش
سپید مهره طبعش چنان دمید چنان ...