صوفی محمد هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷
... اشک من در هوس خاک کف پای حبیب
سالها رفت در آن کوی و به گردش نرسید
روح را گشت میسر شرف پابوسش ...
صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۶۰
... وز پی صحن مزعفر به هواداری قند
طاس دوشاب بسی رفت و به گردش نرسید
نکند میل دلش جانب گیپا و کدک ...
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۶۵ - شیخ عطار فرماید
... سالوو ساغر اگر زانکه بعقدت نرسد
کله از گردش دور قمری نتوانکرد
از برای لت کتان سپری زر باید ...
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۲۲ - در مذمت آنان که به جهت اجتماع عوام و استجلاب منافع معاش از ایشان مجالس آرایند و به سبیل جهر و اعلان به ذکر حق سبحانه و تعالی اشتغال نمایند
... روی در خلق و پشت بر محراب
صف زده گردش از خران گله ای
درفکنده به شهر ولوله ای ...
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۹۹ - در بیان آنکه چون تالی کلام حق را سبحانه به واسطه دوام مراقبه متکلم عز شأنه دولت جمیعت خاطر و سعادت مشاهده دست دهد می باید که به ملاحظه تفاصیل معانی مشغول نشود تا ازدولت مشاهده باز نماند بلکه به ملاحظه اجمالی اکتفا کند و اگر نعوذبالله آن معنی در حجاب شود و خواطر پراکنده مستولی گردد به تأمل و تدبر در تفاصیل معانی بر وجهی که موافق شرع و سنت و مطابق اشارت کبراء امت باشد دفع آن خواطر بکند و در مذمت آنان که نه به این طریق در معانی آن غور کنند
... این و امثال این بسی احکام
منعکس شد ز گردش ایام
لیک قطعا خجل نمی گردند ...
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۲ - تنبیه للغافلین و ایقاظ للنائمین
... جاه او مستدام خواهد بود
سازدش گردش سنین و شهور
بر ادعای مظفر و منصور ...
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » اعتقادنامه » بخش ۱۲ - اشارت به وجود ملائکه
... در هیاکل تصرف و تدبیر
گردش آسمان از ایشان است
جنبش جسم و جان از ایشان است ...
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱۶ - حکایت هرمز بن کسری و منادی فرمودن وی سپاه را که به کشت کس درمیایید و بریدن گوش آن کس که آن منادی را گوش نکرد
... کمری داشت بر میان از زر
گردش آویزه خوشه های گهر
دست زد وان کمر روان بگشاد ...
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۴۰ - گفتار در احتیاج پادشاهان در مراحل امید و هراس به حکیمان فلک پیمای و منجمان ستاره شناس
... چرخ پیما به فکر دور اندیش
ز اختلافات گردش افلاک
مختلف وضع ها کند ادراک ...
جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۲ - حکایت آن کرد که در انبوهی شهر کدویی بر پای خود بست تا خود را گم نکند
کردی از آشوب گردش های دهر
کرد از صحرا و کوه آهنگ شهر ...
جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۵۸ - در دریا نشستن سلامان و ابسال و به جزیره خرم رسیدن و در آنجا آرام گرفتن و مقیم شدن
... چشمه آبی به زیر هر درخت
آفتاب و سایه گردش لخت لخت
شاخ بود از باد دستی رعشه دار ...
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳ - در ارداف تسمیه به تحمید که فاتحه کتاب مجید و فاتح ابواب مزید است
... کوشش ایشان به پیام سروش
گردش ایشان ز سر عقل و هوش
برده به چوگان ارادت همه ...
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳۲ - مقاله ششم در اشارت به زکات که سرمایه بالش مال و مالش نفس بخل سگال است
... پیش که ایام کند رنجه ات
گردش او تاب دهد پنجه ات
عیش تو را حال دگرگون کند ...
... ساختنش گرد چرا ورد ساخت
گردش ازان ساخت که گردان بود
کف به کف از راهنوردان بود ...
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳۸ - مقاله نهم در اشارت به صمت که سرمایه نجات و پیرایه رفع درجات است
... حوصله تنگ و حدیث فراخ
چرخ بدین گردش دایم خموش
چرخه حلاج و هزاران خروش ...
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۰ - مقاله پانزدهم در تنبیه آنان که صبح شیب از شب شباب ایشان دمیده است و در آن صبحگاهی نسیم آگاهی به مشام ایشان نرسیده
... روز اجل راست تباشیر صبح
گردش دولابی چرخ برین
بر سر آرام گرفته زمین ...
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹ - سبب نظم جواهر آبدار سبحة الابرار که هر عقد وی از رشته آمال عقده گشاست و هر مهره از آن در گردش احوال مهر افزاست
... گرت این سبحه اقبال و شرف
افتد از گردش ایام به کف
طوق گردن کن و آویزه گوش ...
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۲ - عقد پنجم در بیان یکتایی و برهان بی همتایی حق سبحانه که در بیان و برهان همه زبان آوران یکسانند و همه بی زبانان یکزبان
... یکی از صورت خود ناگشته
یکی از گردش خود نگذشته
متفق وضع دوایر با هم ...
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۶ - عقد سیزدهم در بیان صبر که در اجتناب از مناهی رنج بردن است و بر اکتساب مراضی پای فشردن
... قبله جان و جهانت گردد
گر کند گردش ایام به فرض
بر تو آمال و امانی همه عرض ...
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۴ - عقد سی و نهم در نصیحت نفس خود که از همه گرفتارتر است و به نصیحت سزاوارتر
... زان بلندی سوی پستی افکند
پخت از دور مه و گردش سال
میوه باغ خجندی به کمال ...
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷ - در معراج وی که از آفتاب رفیع الدرجات ذوالعرش سایه ایست و از معارج قدر آن از ذروه عرش تا حضیض فرش پایه ای
... ز مهر شمع رویش نسر طایر
چو پروانه به گردش گشت دایر
فتاد از شوق سرو دلربایش ...