گنجور

 
۱۱۰۱

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵

 

بار خدایا ز مرگ منت چه آید

بی گنهان را ز غم مکش که نشاید ...

قطران تبریزی
 
۱۱۰۲

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹

 

... پس انگهت بسزا دست و تیغ و بازو داد

ترا زمانه زبانی بداد گوهر بار

ولی بچشم عدوی تو باز لولو داد

ایا مبارک داروی تو مبارک باد

که دشمنان ترا بخت مرگ دارو داد

قطران تبریزی
 
۱۱۰۳

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵

 

... روز کوشیدن زمینش زیر گرد خیل باد

روز آسودن زمانش زیر بار رخت باد

بر هواخواهان او آهن چو وشی نرم باد ...

قطران تبریزی
 
۱۱۰۴

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۰

 

... بگه رزم عدو سوزتر از حیدر بود

سرفرا کرد و یکی بار بیامد بر من

آنکه خوبان همه هستند تن اوشان سر بود ...

قطران تبریزی
 
۱۱۰۵

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۷

 

... بگذار شادمانه صدا ور مزدو آذر

یک بخشش تو کردن بار دویست گردون

ایمن بزی ز گردون همچون پسر ز مادر ...

قطران تبریزی
 
۱۱۰۶

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۱

 

... ور گونه بقبر آرد شنگرف شود قیر

بر یاد یکی بار خدایی که تو گویی

با نصرت هم پشت است با دولت همشیر

قطران تبریزی
 
۱۱۰۷

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۶

 

... یکی درخت بکشتم ببوستان امید

که ناز بودش برگ و نشاط بودش بار

بآب مهرش پروردم و بباد هوی ...

... چو یاد آیدم از مشگبوی نرگس او

شود دو نرگس من لاله برگ لؤلؤ بار

چو یاد آیدم از بی قرار سنبل او ...

قطران تبریزی
 
۱۱۰۸

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۱

 

... فراوان اوفتادم در غم عشق

تو پنداری که این بار اوفتادم

رها کردم بصبر از هر کسی دل ...

قطران تبریزی
 
۱۱۰۹

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۲

 

... هرگز ز دل من نشود دوستی او

گر من بخراسان بوم و دوست بار من

بت روی مرا بهره بلای سفر آمد ...

قطران تبریزی
 
۱۱۱۰

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۵

 

... از دولت وصالت مسکین شود توانگر

سازد توانگری را هجر تو بار مسکین

بتخانه های مشرق ویران و بت شکسته ...

قطران تبریزی
 
۱۱۱۱

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۱

 

... در بوستان بخت درخت سعادتی

فرهنگ و دانش است همه برگ و بار تو

اندیشه های خلق بدانی ز بهر آنک ...

قطران تبریزی
 
۱۱۱۲

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۰

 

ای گشته یادگار ز کردار تو شهی

دیدار تو مبارک و گفتار تو بهی

از هر بهی بهی تو و بر هر سری سری ...

... با اسب و با سلاح ز دریا برون جهی

امسال هست بار خدایا رهیت را

خانه ز دانه خالی و میدان ز می تهی ...

قطران تبریزی
 
۱۱۱۳

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۳

 

... دعای من نرود زین سپس همی بخدای

مکوش بار خدایا بخون بنده خویش

که بندگان بفزایند جاه بار خدای

سرای من بتو آراسته است مالامال ...

قطران تبریزی
 
۱۱۱۴

قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

... بر بالینم رسته یکی شاخ گیا

بیخش غم و درد و حسرت و بار بلا

از هر سه بلا جان و دلم گشته ملا

قطران تبریزی
 
۱۱۱۵

قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳

 

صد بار بدل پند بکردم نشنید

وز خود رایی بدو رسید آنچه رسید ...

قطران تبریزی
 
۱۱۱۶

قطران تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰

 

... گفتم که وفا متاع مهر اندوزد

چون درد دلم همه جفا بار آورد

قطران تبریزی
 
۱۱۱۷

لبیبی » قطعات و قصاید به جا مانده » شمارهٔ ۱ - قصیده

 

... همان از باختر رفتی به خاور

سکندر نیستی لیکن دوباره

بگشتی در جهان همچون سکندر ...

... روان مدهوش و مغز و دل مفکر

به ریگ اندر همی شد باره زانسان

که در غرقاب مرد آشنا ور ...

... نهاده بر کران باختر سر

به باران بهاری بوده فربه

ز گرمای حزیران گشته لاغر ...

... به تیغش در سرشته هول محشر

زن ار از هیبت او بار گیرد

چه خواهد زاد تمساح و غضنفر ...

... زرای اوست دایم روشنی خور

ز بار منت او گشت گویی

بدین کردار پشت چرخ چنبر

لبیبی
 
۱۱۲۰

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰ - در وصف بهار و مدح فضل بن محمد حسینی

 

... تاش به آدم بزرگوار همه جد

بار خدایی که جود را و کرم را

نیست جز او در زمانه منزل ومقصد ...

... هست چنان گوهری که هست مسند

تا نبود روضه مبارک محمود

عود نروید بر او نه سنبل و نه ند ...

... بسکه عمل هست قول اوست مبعد

خواجه چنان ابر باردار مطرناک

هست به قول و عمل همیشه مجرد ...

... والی عزم درست و رای مسدد

حکمت او را ز نور باری جنت

همت او را ز فرق فرقد مرقد ...

منوچهری
 
 
۱
۵۴
۵۵
۵۶
۵۷
۵۸
۶۵۵