گنجور

 
۱۰۹۲۱

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۱۳ - تتمه حکایت آن مرد شوریده حال

 

... پرتو اسلام بر جانشان نشست

ظلمت کفر از درونشان بار بست

هم فکندند از درون زنار را ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۲۲

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۱۴ - در بیان حکایت میرفندرسکی و کفار روم و فرنگ

 

... اندر آمد میر با تمکین نشست

پشت کفر از بار تمکینش شکست

بت پرستان دور او گشتند جمع ...

... کی شود بر پشه ای پیلی سوار

کی توان کردن به موری کوه بار

این شکست مسجد و محرابها ...

... کی خری لنگیده از یک پر کاه

کی شکسته اشتر از بار نگاه

نام حق بتخانه هاتان گر شنود ...

... کز درآمد لب پر از ذکر خدای

قامتش خم گشته از بار خضوع

دیده اش رودی ز سیلاب دموع ...

... وحدت آن تخم است در خاکش قرار

یاد حق باران و باد نوبهار

هست توحید اندرو لعل و گهر ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۲۳

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۱۹ - بیان حدیث الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق

 

... این بود مقصود از آنچه شد بیان

کاعتبار اندر جهت دان ای فلان

معنی دیگر هم آن را هست لیک

گر بفهمی گویمت هشدار نیک

اینجهت آمد مناط اعتبار

هست مقصد غیر آن را واگذار ...

... بر سر هر ره قرقچی بازداشت

آن یکی ره را گشود و بار داد

رهروش را وعده ی دیدار داد

صد ره دیگر ببست آن تنگبار

گفت از آنها هرکه آید نیست بار

نیست راه کوی ما این راهها ...

... ای که پویی راه کوی وصل یار

رو بجو راهی که زان راه است بار

خواسته اول ز تو تعیین راه ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۲۴

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۱ - رجوع به تتمه حکایت زلیخا و حضرت یوسف

 

... ره دهید ای خارها گل زارها

ره دهید این نخل شکربارها

گل به صحرا می رود از بهر گشت ...

... در سم رخش جهان پیمای شاه

خاک آن گرد و غبار و آن غبار

دامن شه را نشیند برکنار ...

... چون شنید این ماند آن شه در شگفت

سیل اشک از دیده باریدن گرفت

بر کشید آهی و گفت از درد و سوز ...

... آن گل صد برگ رخسارت چه شد

آن دو عناب شکر بارت چه شد

سیب رنگین زنخدان تو کو ...

... صرصری از دشت غم انگیختی

بار و برگ نخل حسنم ریختی

شعله ی بیداد جور افروختی ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۲۵

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۳ - حکایت شعیب پیغمبر و گریه کردن او

 

... باز دادش چشم آن چشم آفرین

بار سیم گریه های زار زار

کرد اندر شهر و دشت و کوهسار

روز و شب بگریست تا بار دگر

کور شد نورش نماند اندر بصر ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۲۶

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۸ - سبب تعلق روح قدسی به بدن و مجاورت غضب و شهوت

 

... گفت زین پس قدرت رفتار نیست

در پس این پرده ما را بار نیست

یکسر مویی اگر برتر پرم ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۲۷

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۳۱ - در بیان طلبیدن پروردگار بنده مقرب خود را به خلوت دارالنور و اشاره به آیه ی مبارکه سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی

 

... جسم و جان بگذار و جان جان بیار

جسم و جان محرم در این دربار نیست

غیر جان جان جان را بار نیست

محفل انس است و خلوتگاه ناز ...

... آمد و در قلزم انواز شد

همچو آن ماهی به دریا بار شد

ایستاد اما نه در حد جهات ...

... دامن خرگاه عزت بر زدند

پرتوی آنجا تجلی بار شد

باطن و ظاهر همه انوار شد ...

... چون توانی کند کاریز و قنات

باری آن را کن پی آب حیات

چون کنی سنگ ره ایوار ای پسر ...

... سود جوید مرد بازرگان ولیک

بعد چندین ماه و سال ای بار نیک

جمله کار و بار این عالم که هست

نسیه اندر نسیه اندر نسیه است ...

... بایدش از چار منزل رهگذر

اولین انبار مطبخ ای شریف

پس دهان پس معده و آنگه کثیف ...

... حرث و غرس و آس و داس است و حصاد

حمل و نقل و ضبط انبار از فساد

دیگر آنچه شرح آن باشد گران ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۲۸

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۳۲ - حکایت جوانی که پدرش او را زن داد و گریختن داماد شب زفاف

 

... قافله در قافله دنبال هم

بار از آنجا بسته بهر جان من

رو به سوی خانه ویران من ...

... خوش از آن گودال جستم تللی

از غم و ادبار رستم یللی

خوش گریزی کردی احسنت ای جوان ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۲۹

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۳۳ - بقیه حکایت حضرت شعیب

 

... گریم ای پس دور از آن انوارها

کور گردد گر دو چشمم بارها

گریه خواهم کرد هر شام و سحر

کور گردم گر دو صد بار دگر

دیده ای دور از جمالت کور به ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۳۰

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۳۵ - «سبوح قدوس رب الملائکة والروح» گفتن جبرئیل و بیهوش شدن ابراهیم خلیل

 

... می خورد سرگین و آنهم گاه گاه

گردنش خم گشته زیر بار غنگ

شرحه شرحه گردنش از عاد سنگ ...

... نی پی مولایی و فرخندگی

می خرندت زیر صد بارت کشند

یا کنندت پوست بر دارت کشند ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۳۱

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۴۰ - مکالمه حضرت موسی ع با آن پیر گبر و ایمان آوردن گبر

 

... نی خدایی تو نه من هم بنده ام

نی ز بار روزیت شرمنده ام

زین سخن آمد دل موسی بجوش ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۳۲

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۴۴ - رجوع به باقی داستان حضرت خلیل الرحمن

 

... عندلیب گلشن اسرار ناز

آن مبارک طایر عرشی نگر

آن برید خوش لقای خوش خبر ...

... جمله رو دارند در ملک وجود

لنگ لنگان از عدم بربسته بار

بار امکانشان به دوش افتقار

جانب اقلیم هستی ره سپر ...

... تا گذشت از مصر جسم و رود نیل

بار خود بگشاد در بطحای جان

خیمه زد در یثرب روحانیان ...

... جلوه گاهش ساحت میدان غیب

بار دیگر هم ز جان پران شود

داخل گلزار جان جان شود

بار دیگر هم از آنجا پر زند

خیمه اش را عشق بالاتر زند ...

... وان گلاب آمد طراز زلف یار

عطرپاش آن دو زلف مشکبار

عشق از این بسیار کرده است ای عمو ...

... از دل سخت و زبان نرمشان

دام ایمان زلف عنبر بارشان

رهزن دین چهره ی گلنارشان ...

... جام پی در پی به یاد یار ده

یاد آن گیسوی عنبر بار ده

باده ده اما به یاد آن نگار ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۳۳

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۴۵ - بیان حدیث اکثر اهل الجنة البلها

 

... ابلهان اینجا و آنجا از شهان

ابلهان در کار و بار این جهان

زیرک و دانا بهر راز نهان ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۳۴

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۴۶ - رجوع به بقیه حکایت ابراهیم خلیل الرحمن علیه السلام

 

... گفت کو را ای جوان نیکخوی

بار دیگر نام آن یکتا بگوی

آنچه دارم نیمی از آن مال تو

من فدای حال تو و قال تو

بار دیگر عندلیب خوش نوا

نغمه سر کرد از نوای جانفزا ...

... شعله اش هر لحظه گردد تیز تر

گفت با او کی جوان بار دگر

نام آن یکتای بی همتا ببر ...

... هم تن و هم جان من قربان تو

گفت یک بار دگر آن جبرییل

نام آن یکتای بیمثل و عدیل ...

... گفت دیگر من ندارم یک تسو

بار دیگر نام او گو بهر او

بار دیگر آن همایون پر هما

لب گشود آنجا به تسبیح خدا ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۳۵

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶۴ - حکایت مردی ظالم که عامل اهل بازار بود

 

... منصب سالاری بازار داشت

محفل بازاریان را بار داشت

مجمع او راز اهل سوق بود ...

... برزمین از درد می نالید ناخ

او همین بارید بر دامن سرشک

ویژگانش در پی دید و پزشک ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۳۶

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶۵ - ستمکار دیگر و سوء عاقبت ظالم

 

... جمله اینها برده اند و چاکرند

تن به زیر بار فرمان اندرند

جمله ی شاهان شه ما را غلام ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۳۷

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶۶ - صیادی که با رفیق خود از پی صید رفتند

 

... مست و سرخوش در میان لاله زار

می چری اندر کنار جویبار

در کمین تو بسی صیاد هست ...

... نردبان آسمان هفتمین

خم ز ثقل بار آن پشت زمین

آن دو صیاد از پی آن پویه ساز ...

... اوفتادند اندران در چام چام

راه باریک و شب تاریک تار

قله کوه و نهیب تندبار

نی دلیلی تا نماید راهشان ...

... خویش را دیدند در صد پیچ و تاب

راه بس باریک چون موی میان

یک وجب بل کمترک پهنای آن ...

... ور به پایین کی رسد مد نگاه

راه باریک و هزاران تاب و پیچ

نی ز انجامش خبر دارند هیچ ...

... آن ز میشی دنبه ای گر می کند

این شتر با بار در حلق افکند

آن پلنگ مرد و با آن خیره مرد ...

... این ستمها تخم مزرع روزگار

می دهد این تخم روزی برگ و بار

آه مظلوم آفتاب تیرماه

می رساند زود باران گیاه

ورنه دوران می رساند بار تو

پر کند از بار تو انبار تو

ناله ی مظلوم نفخ آتش است ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۳۸

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶۹ - حدیث لولا ان الشیاطین یحومون حول قلوب بنی آدم نظروا الی ملکوت السموات والارض

 

... ای خوشا چشمی که آن بینای اوست

وی مبارک دل که آن دانای اوست

دیده ی دور از جمالش کور باد ...

... این امانت چیست ای یار رفیق

بار تکلیف است در پای عمیق

و این نتیجه اختیار قدرت است ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۳۹

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۷۰ - در بیان آیه انا عرضنا الامانه

 

... در حق انسان نه ذم ای بوالفضول

یا امانت هست بار اختیار

که از آن گردیده انسان سوگوار ...

ملا احمد نراقی
 
۱۰۹۴۰

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۷۲ - در بیان قبول کردن آدم امانت را

 

... پای پیش آورد و زانو برشکست

بار سنگین امانت دوش بست

ملا احمد نراقی
 
 
۱
۵۴۵
۵۴۶
۵۴۷
۵۴۸
۵۴۹
۶۵۵