گنجور

 
۹۸۸۱

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۹- آیه ۲۷

 

... هست این عهدی که هر کس در الست

با یدالله از ره تسلیم بست

مر الستش را بلی گفتند خلق

بند بیعت بودشان بر دست و حلق

عهد چبود فیض هستی را قبول ...

... پیرو احمدص شدند ارواح پاک

تا رهند از حبس و بند آب و خاک

لاجرم شد امر بر جنگ و جهاد ...

صفی علیشاه
 
۹۸۸۲

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۱۷- جذبه

 

... میروم تا میکشد گیسوی او

گو بکش تا می کشی بند مرا

کن ز عالم قطع پیوند مرا ...

... لیک شکوة دل از او بیحاصل است

شکوة او زینکه دل گر بند ماست

چون صبور از دوری پیوند ماست

شکوة دل زینکه بسته است او پرم

گر گشاید هم ببندد دیگرم

ور درآرد از قفس گاهی مرا ...

... او نخواهد من چه خواهم رستگی

با هزاران بستگی و خستگی

تا تو دانی دل ز وی در محبس است ...

... سوی ما چو افزون شدی راجع شوی

همچنین ابنای تو و احفاد تو

ز اهبطوا آیند در ارشاد تو ...

... بی نشان شو راز عشق وی بجو

بند بند از ناله های نی بجو

نی به ما ذکر بدایت می کند ...

صفی علیشاه
 
۹۸۸۳

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۲۱- آیات ۴۳ تا ۴۵

 

و أقیموا الصلاٰة و آتوا الزکٰاة و ارکعوا مع الرٰاکعین ۴۳أتأمرون النٰاس بالبر و تنسون أنفسکم و أنتم تتلون الکتٰاب أ فلاٰ تعقلون ۴۴ و استعینوا بالصبر و الصلاٰة و إنهٰا لکبیرة إلاٰ علی الخٰاشعین ۴۵

و بپا دارید نماز را و بدهید زکات را و رکوع کنید با رکوع کنندگان ۴۳ آیا امر می کنید مردمان را بنیکی و فراموش می کنید خودتان را و شما می خوانید کتاب را اما پس در نمی یابید ۴۴ و یاری جویید بشکیبایی و نماز و بدرستی که آن بزرگست مگر بر تضرع کنندگان ۴۵

دایما دارید برپا این صلاة ...

... هستی خود واگذار و درگذر

چون چنین بستی کمر در خدمتش

راکعی با راکعان حضرتش ...

... شرح این کوته کنم دستور نیست

چون تو صورت بند این آب و گلی

من چه گویم با تو کز خود غافلی ...

... گاه گاهی بگسلد زنجیر من

باز بندندم شنو تفسیر من

گر که بگذاری ز سر وسواس را ...

... جز که او را کشته باشی در غزا

تا نگردد کشته نفست بنده نیست

گر کنی ارشاد کس زیبنده نیست

امر بر معروفت از بی باکی است ...

صفی علیشاه
 
۹۸۸۴

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۲۵- آیات ۴۹ تا ۵۰

 

... مر شما را بود بیرون از بیان

جمله می کشتند ابناتان به زار

غیر نسوان را که خدمت بود کار ...

... مهر خواهد بهر بذل خیر خویش

آنکه مهرش بنده را سرور کند

خاک را ز افلاک عالی تر کند ...

... هست اسراییل روح با صفاء

قوه های روحی ابناء وفاء

آن قواهای طبیعی چون نساست ...

... کاندر آن بودند محکوم و عبید

بسته از دارالملام جسم بار

گشته دور از نفس دون با عقل یار ...

... قبطیان در مصر تن با صد عتو

میکشند ابنای روحانی تو

وآن بنات اعنی حواست را مدام

می کنند از خدمت و زحمت تمام ...

صفی علیشاه
 
۹۸۸۵

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۳۴- جذبه

 

... تا زند دلداده ای او را صدا

گاه میزد دل به من سربسته حرف

که نبندی جز ز عشق یار طرف

گر بیایی میرویم آنجا که اوست ...

... میکشد آخر ز ما ناچار دست

بندها را سر به سر خواهد گسست

میکشد او را پیاپی موی دوست ...

... بودنش در خانۀ ما عارضی است

بستگی هیچش بدین ویرانه نیست

چون کند بی خانمانی خانه را ...

... چون توان دردی که دارد چاره کرد

بین که خواهد بندها را پاره کرد

میرود آنسان که گم گردد پی اش ...

... چند روزی بد که تب پیوسته داشت

لب ز ما اندر تکلم بسته داشت

میگرفتش همچو مصروعان غشی ...

... قاصدی دوش آمد از دلدار او

بست یکجا از پیامی بار او

گفت با من کای حریف همدمم ...

صفی علیشاه
 
۹۸۸۶

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۳۹- آیات ۸۴ تا ۸۶

 

... داد مظلومان دهم یا داد تو

که به ظلم است و ستم بنیاد تو

گو چه خواهی یاری از من در عقاب

چون دهم بر دادخواهانت جواب

گو در این درگه تو تنها بنده ای

هست یا هر گوشه ای خواننده ای ...

... با تو روز داوری دارند حرف

چشم پوشیدی بستی هر دو گوش

از حق و از قول حق بی جان و هوش ...

صفی علیشاه
 
۹۸۸۷

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۴۴- آیات ۹۴ تا ۹۵

 

قل إن کٰانت لکم الدٰار الآخرة عند اللٰه خٰالصة من دون النٰاس فتمنوا الموت إن کنتم صٰادقین ۹۴ و لن یتمنوه أبدا بمٰا قدمت أیدیهم و اللٰه علیم بالظٰالمین ۹۵

بگو اگر باشد برای شما سرای آخرت نزد خدا خالص از جز مردمان پس آرزو کنید مرگ را اگر هستید راستگویان ۹۴ و هرگز آرزو نمی کنند آن را ابدا بآنچه پیش داشته دستهایشان و خدا دانا است بستمکاران ۹۵

گو بر ایشان بر شما بی معذرت ...

... زآنکه می گفتند ما صاحب رهیم

محرم حقیم و ابناء اللهیم

راه دین و لطف حق مخصوص ماست ...

... وآن مجرد کاندر این هنگامه نیست

بند عریانی و فکر جامه نیست

جامه را گوید حقت کوتاه کن ...

... باید از وی داشتن پاسی دگر

بند وسواسش چو بری رسته ای

از خلاف او به حق پیوسته ای

صفی علیشاه
 
۹۸۸۸

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۴۹- آیات ۱۰۲ تا ۱۰۳

 

... آن شیاطین ار ز جنند ار ز انس

عاصی اند و طاغی از ابنای جنس

گر ز انس اند از اشر مردمند ...

... سحر می آموختند از اختیار

تا چو او یابند بر ملک اقتدار

یعنی از آثار می دیدند اثر ...

... وآن سلیمان از سببها رسته بود

بر مسبب چشم جان را بسته بود

بر سلیمان کفر پس لا یق نبود ...

... از خدا این آزمایش و ابتلاست

چشم بندیهای مخفی بهر ماست

تا تو دانی تعبیه ملکوتی است ...

... پس یقین بر ما به سحر او یافت دست

این طلسمی بود کو از سحر بست

زین ره آمد آیت از پروردگار ...

صفی علیشاه
 
۹۸۸۹

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۷۶- آیات ۱۶۰ تا ۱۶۲

 

... جز که باشد آن گدا دزد و شریر

بهر نظمی بندی او را ناگزیر

تا ز ناداری چه خواهد کارساز ...

... رو بگردانند خلق و از رهش

باز چون آرند رو در بسته نیست

از کمال و نقص خلقان خسته نیست

لیک بر اشرار شهر ار پادشاه

بند ننهد ملک او گردد تباه

هیچ با دزدان ندارد شه غرض ...

صفی علیشاه
 
۹۸۹۰

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۸۱- آیات ۱۶۶ تا ۱۶۷

 

إذ تبرأ الذین اتبعوا من الذین اتبعوا و رأوا العذٰاب و تقطعت بهم الأسبٰاب ۱۶۶ و قٰال الذین اتبعوا لو أن لنٰا کرة فنتبرأ منهم کمٰا تبرؤا منٰا کذٰلک یریهم اللٰه أعمٰالهم حسرٰات علیهم و مٰا هم بخٰارجین من النٰار۱۶۷

هنگامی که بیزاری جویند آنان که پیروی کردند از آنان که پیروی کردند و دیدند عذاب را و بریده شود بایشان سببها ۱۶۶ و گفتند آنان که پیروی کردند کاش بود برای ما بازگشتی پس بیزاری جستیم از ایشان هم چنان که بیزاری جستند از ما چنین بنماید ایشان را خدا کردارهایشان را حسرتهاست بر ایشان و نیستند ایشان بیرون رونده از آتش ۱۶۷

نوبت آید که ز متبوعین پیش ...

... سالها دادیم او را وعظ و پند

تا کنیم آزادش از زنجیر و بند

ترک ما را کرد و حق نشناخت او ...

... ور نداری بر چنین کس معرفت

هم بنشناسیش ز افعال و صفت

یار حق شو یاد او کن صبح و شام ...

... کت به سر ترک اجل دو اسبه تاخت

عقل و فهمت بسته گردد ز اضطرار

ناشناسا مانی از اغیار و یار

خالق خود را ندانی ای دبنگ

و اهل دنیا را شناسی بیدرنگ ...

صفی علیشاه
 
۹۸۹۱

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۹۱- آیات ۱۸۳ تا ۱۸۷

 

یٰا أیها الذین آمنوا کتب علیکم الصیٰام کمٰا کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون ۱۸۳ أیٰاما معدودٰات فمن کٰان منکم مریضا أو علیٰ سفر فعدة من أیٰام أخر و علی الذین یطیقونه فدیة طعٰام مسکین فمن تطوع خیرا فهو خیر له و أن تصوموا خیر لکم إن کنتم تعلمون ۱۸۴ شهر رمضٰان الذی أنزل فیه القرآن هدی للنٰاس و بینٰات من الهدیٰ و الفرقٰان فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و من کٰان مریضا أو علیٰ سفر فعدة من أیٰام أخر یرید اللٰه بکم الیسر و لاٰ یرید بکم العسر و لتکملوا العدة و لتکبروا اللٰه علیٰ مٰا هدٰاکم و لعلکم تشکرون ۱۸۵ و إذٰا سألک عبٰادی عنی فإنی قریب أجیب دعوة الدٰاع إذٰا دعٰان فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلهم یرشدون ۱۸۶ أحل لکم لیلة الصیٰام الرفث إلیٰ نسٰایکم هن لبٰاس لکم و أنتم لبٰاس لهن علم اللٰه أنکم کنتم تختٰانون أنفسکم فتٰاب علیکم و عفٰا عنکم فالآن باشروهن و ابتغوا مٰا کتب اللٰه لکم و کلوا و اشربوا حتٰی یتبین لکم الخیط الأبیض من الخیط الأسود من الفجر ثم أتموا الصیٰام إلی اللیل و لاٰ تباشروهن و أنتم عٰاکفون فی المسٰاجد تلک حدود اللٰه فلاٰ تقربوهٰا کذٰلک یبین اللٰه آیٰاته للنٰاس لعلهم یتقون ۱۸۷

ای آنان که گرویدید نوشته شد بر شما روزه چنان که نوشته شد بر آنان که از پیش شما بودند تا شاید بپرهیزید ۱۸۳ روزهای شمرده شده پس کسی که بوده باشد از شما بیمار یا بر سفر پس مدت شمرده شد از روزهای دیگر و بر آن کسانی که طاقت دارند آن را فدا دهند طعام بیچاره ای را پس هر که رغبت کرد نیکی را پس آن بهتر است مر او را و اگر روزه بگیرید بهتر است مر شما را اگر باشید که بدانید ۱۸۴ ماه رمضان آنکه فرو فرستاده شد در آن قرآن بهدایت برای مردمان و بینه ها از هدایت و فرقان پس هر که حاضر است از شما این ماه را پس باید روزه بگیرد آن را و آنکه باشد بیمار یا بر سفری پس شمرده شد از روزهای دیگر می خواهد خدا بشما آسانی را و نمی خواهد بشما دشواری را و از برای آنکه تمام کنید شماره را و تا ببزرگی یاد کنید خدا را بر آنچه راه نمود شما را و تا شاید شما شکر کنید ۱۸۵ و چون پرسندت بندگان من از من پس بدرستی که من زودپذیرنده ام خواندن خواننده را چون خواند مرا پس بپذیر مرا و باید ایمان آورید بمن تا شاید شما بفلاح رسید ۱۸۶ حلال شد برای شب روزه جماع با زنانتان آنهااند لباس برای شما و شما لباسید ایشان را دانسته خدا که شما بودید که خیانت کردید خودتان را پس پذیرفت بر شما و درگذشت از شما پس اکنون مباشرت کنید ایشان را و بجویید آنچه نوشته خدا برای شما و بخورید و بیاشامید تا آنکه پدید آید برای شما رشته سفید از رشته سیاه از صبح پس تمام کنید روزه را تا شب و مباشرت مکنید ایشان را و شمایید معتکفان در مسجدها اینست حدهای خدا پس نزدیک مشوید آن را همچنین هویدا می کند خدا آیتهایش را برای مردمان تا شاید ایشان بپرهیزند ۱۸۷

ای گروه مؤمنان اندر مقام

بر شما بنوشته شد حکم صیام

همچنان که شد نوشته پیش از این ...

... با کسی جز حق نگوید یک سخن

از بد و خوب کسان بندد دهن

یاد کس نبود که گوید حرف او ...

... میشوم دیوانه تدبیری کنید

عقل و جانم بسته شد بر موی او

میکشند از هر رهم بر کوی او ...

... رو که آیم ساعت دیگر برت

بنگر آن ساعت که دور از دلبر است

حالت عاشق چسان در محضر است ...

... مرتضیع زآن گفت دارم استوار

صوم تابستان ز دنیا و اختیار

شام عاشق وقت درد و ماتم است ...

... هوش به خشم استن حنانه را

تا بنالد فرقت جانانه را

تو کم از چوبی مباش ار آدمی ...

... دزد جان مفلسش در محبس است

بنده را چون بیند آن خلاق خیر

دارد از حاجت به کف دامان غیر ...

صفی علیشاه
 
۹۸۹۲

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۹۳- آیات ۱۸۹ تا ۱۹۰

 

... با کسی کآرد قتال او بر شما

بست باید راه بر نفس لجوج

کو کند با اهل دین هر دم خروج ...

... چون تواند کرد با دشمن قتال

آنکه دست نفس را بندد نخست

در قتال خصم شد چالاک و چست

صفی علیشاه
 
۹۸۹۳

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۹۶- آیات ۱۹۶ تا ۲۰۳

 

... ور نه باشد صوم کافی از هدی

سر بنتراشید در ناموقعش

جز که قربانی شود در موضعش ...

... باشد آن از یاری رب الفرج

بندد احرام اول از میقات تام

وآن بود معلوم نزد خاص و عام ...

... آید از احرام بیرون پاک دل

پس ببندد باز از بیت الحرام

بهر حج احرام دیگر ز اهتمام ...

... ذکر او باشد هدایتها که خواست

بر شما بنمود یعنی راه راست

پیش از این بودید یکجا بر ضلال ...

... حال عاشق در حضور دوست چیست

بی خبر از بستگی و رستگی است

رستم از کون و مکان یکبارگی ...

صفی علیشاه
 
۹۸۹۴

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۱۱۲- آیات ۳۲۴ تا ۲۳۵

 

والذین یتوفون منکم و یذرون أزوٰاجا یتربصن بأنفسهن أربعة أشهر و عشرا فإذٰا بلغن أجلهن فلاٰ جنٰاح علیکم فیمٰا فعلن فی أنفسهن بالمعروف و اللٰه بمٰا تعملون خبیر ۲۳۴ و لاٰ جنٰاح علیکم فیمٰا عرضتم به من خطبة النسٰاء أو أکننتم فی أنفسکم علم اللٰه أنکم ستذکرونهن و لٰکن لاٰ توٰاعدوهن سرا إلاٰ أن تقولوا قولا معروفا و لاٰ تعزموا عقدة النکٰاح حتٰی یبلغ الکتٰاب أجله و اعلموا أن اللٰه یعلم مٰا فی أنفسکم فاحذروه و اعلموا أن اللٰه غفور حلیم ۲۳۵

و آنان که وفات می کنند از شما و وامی گذارند جفتهاشان را انتظار ببرند بخودشان چهار ماه و ده روز پس چون برسند مدتشان را پس نیست گناهی بر شما در آنچه کردند در خودشان بنیکی و خدا بدانچه می کنید آگاه است ۲۳۴ و نیست گناهی بر شما در آنچه بکنایه خبر دادیم بدین از خواستگاری زنان یا پنهان داشتید در خودتان دانست خدا که شما زود باشد که یاد کنید ایشان را و لیکن وعده نمی دهد ایشان را پنهانی را مگر آنکه بگویید گفتاری نیکو و قصد مکنید بستن نکاح را تا اینکه برسد کتاب مدت او و بدانید که خدا می داند آنچه را که در نفسهای شما است پس حذر کنید و بدانید که خدا آمرزنده بردبار است ۲۳۵

وآن کسانی که بمیرند از شما ...

صفی علیشاه
 
۹۸۹۵

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۱۱۴- آیات ۲۳۶ تا ۲۳۷

 

لاٰ جنٰاح علیکم إن طلقتم النسٰاء مٰا لم تمسوهن أو تفرضوا لهن فریضة و متعوهن علی الموسع قدره و علی المقتر قدره متٰاعا بالمعروف حقا علی المحسنین ۲۳۶ و إن طلقتموهن من قبل أن تمسوهن و قد فرضتم لهن فریضة فنصف مٰا فرضتم إلاٰ أن یعفون أو یعفوا الذی بیده عقدة النکٰاح و أن تعفوا أقرب للتقویٰ و لاٰ تنسوا الفضل بینکم إن اللٰه بمٰا تعملون بصیر ۲۳۷

نیست گناهی بر شما اگر طلاق دادید زنان را ما دام که مس نکرده اید ایشان را یا مقرر کرده باشید ایشان را مهری و برخورداری ایشان بر هر که توانگر است اندازه اش و بر هر که تنگدست است اندازه اش برخورداری بنیکی حق را بر نیکوکاران ۲۳۶ و اگر طلاق دادید ایشان را پیش از آنکه مس کنید ایشان را و بتحقیق که واجب کرده بر شما مر ایشان را مهری پس نیم آنچه معین کردید مگر اینکه ببخشند یا نبخشند آن کسانی که بدست اوست بستن نکاح و اگر ببخشید نزدیک تر است مر پرهیزکاری را و فراموش مکنید احسان را میان خودتان بدرستی که خدا بآنچه می کنید بینا است ۲۳۷

نیست جرمی در طلاق از بهر کس ...

صفی علیشاه
 
۹۸۹۶

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۱۱۶- آیات ۲۴۳ تا ۲۴۴

 

... از فنای خود به ذات سرمدی

ز امر حق چون بست بار از ملک تن

باز روح آید به اصلاح بدن ...

... زنده در حالش کند خلاق خیر

زین بیان عقل ار اباء بنموده است

بهر ابطال تناسخ بوده است ...

... کو ز جهلت بازگرداند ورق

نفس بر تو راه دانش بسته است

عقل دانشمند از آنت خسته است ...

... در قتال نفس دون مردانه باش

خوف مرگ از سر بنه پنهان و فاش

گر بترسی غالب آید دشمنت ...

صفی علیشاه
 
۹۸۹۷

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۱۱۷- آیه ۲۴۵

 

... هست قبضی کآن به دل پیوسته است

دان که آن دل بر هوایی بسته است

دارد از دنیا به دل اندیشه ای ...

... چون یکی از همرهانت خسته شد

راهت از ترک عیادت بسته شد

قبض دیگر آنکه بر صاحب عیال ...

... مو به مویش رسته از پیوستگی است

بیخیال از بستگی و رستگی است

نیست هیچش در دو کون آلایشی

هم نه بند راحت و آسایشی

بادی آمد باغ جانم تازه شد ...

... آنکه او گم کرده فرزندی کجاست

باشد از عشقش به دلبندی کجاست

آن منم که قامت از هجرم خم است ...

... هر کجا ویرانه بود آباد گشت

هر گرفتار ی ز بند آزاد گشت

کوه و صحرا جمله شد خرم بهشت ...

صفی علیشاه
 
۹۸۹۸

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۱۴۵- آیات ۲۸۲ تا ۲۸۳

 

یٰا أیها الذین آمنوا إذٰا تدٰاینتم بدین إلیٰ أجل مسمی فاکتبوه و لیکتب بینکم کٰاتب بالعدل و لاٰ یأب کٰاتب أن یکتب کمٰا علمه اللٰه فلیکتب و لیملل الذی علیه الحق و لیتق اللٰه ربه و لاٰ یبخس منه شییا فإن کٰان الذی علیه الحق سفیها أو ضعیفا أو لاٰ یستطیع أن یمل هو فلیملل ولیه بالعدل و استشهدوا شهیدین من رجٰالکم فإن لم یکونٰا رجلین فرجل و امرأتٰان ممن ترضون من الشهدٰاء أن تضل إحدٰاهمٰا فتذکر إحدٰاهما الأخریٰ و لاٰ یأب الشهدٰاء إذٰا مٰا دعوا و لاٰ تسیموا أن تکتبوه صغیرا أو کبیرا إلیٰ أجله ذٰلکم أقسط عند اللٰه و أقوم للشهٰادة و أدنیٰ ألاٰ ترتٰابوا إلاٰ أن تکون تجٰارة حٰاضرة تدیرونهٰا بینکم فلیس علیکم جنٰاح ألاٰ تکتبوهٰا و أشهدوا إذٰا تبٰایعتم و لاٰ یضار کٰاتب و لاٰ شهید و إن تفعلوا فإنه فسوق بکم و اتقوا اللٰه و یعلمکم اللٰه و اللٰه بکل شی ء علیم ۲۸۲ و إن کنتم علیٰ سفر و لم تجدوا کٰاتبا فرهٰان مقبوضة فإن أمن بعضکم بعضا فلیؤد الذی اؤتمن أمٰانته و لیتق اللٰه ربه و لاٰ تکتموا الشهٰادة و من یکتمهٰا فإنه آثم قلبه و اللٰه بمٰا تعملون علیم ۲۸۳

ای آن کسانی که ایمان آوردید چون معامله کنید بوامی تا وقتی نام برده پس بنویسیدش و باید که بنویسد میانتان نویسنده براستی و باید ابا نکند کاتبی که بنویسد هم چنان که آموزانیدش خدا پس باید بنویسد و باید املا کند کسی که بر اوست حق و باید بترسد از خدا که پروردگار اوست و کم نکنید از آن چیزی را پس اگر باشد آن کسی که بر اوست حق کم خرد یا عاجز یا نتواند که املا کند او پس باید املا کند ولیش براستی و گواه برگیرید دو گواه از مردانتان پس اگر نباشند دو مرد پس یک مرد و دو زن از آنان که راضی باشید از گواهان تا چون فراموش کند یکی از آن دو پس بیاد آورد یکیشان دیگری را و باید ابا نکنند گواهان وقتی که خوانده شوند و نه نازل شوید که بنویسید آن را کوچک یا بزرگ تا مدتش آن راست تر است نزد خدا و ثابت تر از برای شهادت و نزدیکتر بآنکه شک نکنید مگر آنکه باشد سودایی حاضر که می گردانیده باشید آن را میانتان پس نیست بر شما گناهی که ننویسید آن را و گواه برگیرید چون مبایعه کنید و باید که ضرر رسانیده نشود نویسنده و نه گواهی و اگر بکنید پس آن نافرمانی است بشما و بترسید از خدا و می آموزد شما را خدا و خدا بهمه چیزی داناست ۲۸۲ و اگر باشید بر سفری و نیابید کاتبی را پس گروگانی باید گرفته شود پس اگر امین داند برخی از شما برخی را پس باید ادا کند آنکه امین داشته شده امانتش را او باید که بترسد از خدا که پروردگار اوست و مپوشید شهادت را و هر که بپوشد آن را پس او گناهکار است دلش و خدا بآنچه می کنید داناست ۲۸۳

اهل ایمان از شما تا مدتی ...

... هم نباید تا کند کاتب ابا

آنچه بنوشته ز تعلیم خدا

وآنچه مدیون کرده بر آن اعتراف ...

... اوست دانا بر امور از جزء و کل

بر شما بنمود انواع سبل

در سفر باشید ور با صاحبی ...

... کای سبب سازم بساز آخر سبب

بسته بیند راهها بر خود همه

بی تنبه زآن جفا ء و مظلمه ...

... هیچ نارد یاد از آن ظلم و نفاق

حق تعالی گوید او را کای دبنگ

صد هزاران بار دیدی روز تنگ ...

... آن همه بد ز اتفاقات زمان

پس کنون هم بسته راه ایمنی است

زآنکه ز امر اتفاقی چاره نیست ...

... شد گناه قلب و بس دارد زیان

فعل بنده ثبت طومار شه است

بر هر آنچه می کنید او آگه است

صفی علیشاه
 
۹۸۹۹

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۹

 

... پیش ابروی کجت شمشیر چیست

گرچه قصد بستن جزو وکلت

تار مویی بس بود ز آن کاکلت ...

... وقت آن شد کز حقیقت دم زند

شعله بر جان بنی آدم زند

پرده از روی مراتب واکند ...

عمان سامانی
 
۹۹۰۰

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۲

 

... رفت تا گیرد برادر را عنان

سیل اشکش بست بر شه راه را

دود آهش کرد حیران شاه را ...

... زن مگو مرد آفرین روزگار

زن مگو بنت الجلال اخت الوقار

زن مگو خاک درش نقش جبین ...

... پندبی حاصل مده دیوانه را

کار عاقل رازها بنهفتن ست

کار دیوانه پریشان گفتن ست ...

عمان سامانی
 
 
۱
۴۹۳
۴۹۴
۴۹۵
۴۹۶
۴۹۷
۵۵۱