گنجور

 
صفی علیشاه

یَسْئَلُونَکَ عَنِ اَلْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَوٰاقِیتُ لِلنّٰاسِ وَ اَلْحَجِّ وَ لَیْسَ اَلْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا اَلْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهٰا وَ لٰکِنَّ اَلْبِرَّ مَنِ اِتَّقیٰ وَ أْتُوا اَلْبُیُوتَ مِنْ أَبْوٰابِهٰا وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (۱۸۹) وَ قٰاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّٰهِ اَلَّذِینَ یُقٰاتِلُونَکُمْ وَ لاٰ تَعْتَدُوا إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یُحِبُّ اَلْمُعْتَدِینَ (۱۹۰)

می‌پرسند ترا از ماهها بگو این وقتهاست برای مردمان و حج و نیست نیکی اینکه درآئید خانه‌ها را از پشتهای آنها و لیکن نیکست کسی که پرهیز کند و در آئید خانه‌ها را از درهایشان و بپرهیزید خدا را تا شاید شما رستگار شوید (۱۸۹) و کار زار کنید در راه خدا آنان را که کارزار می‌کنند شما را و از حد تجاوز مکنید بدرستی که خدا دوست نمی‌دارد ازحدگذرندگان را (۱۹۰)

چه از تو پرسند از «أهلِّه» در اساس

گو بود آن وقت ها از بهر ناس

تا در آن آرایش آئین کنند

زآن یکی که وقت حج تعیین کنند

نیست نیکو گر ز پشت خانه ها

در سرا داخل شوید از ناروا

لیک نیک است آنکه از تقوای جان

در بیوت آیید از درهای آن

می بپرهیزید از پروردگار

تا به حق گردید شاید رستگار

کارزار آرید در راه خدا

با کسی کآرد قتال او بر شما

بست باید راه بر نفس لجوج

کو کند با اهل دین هر دم خروج

نگذرید از حد که هر که از حد گذشت

شد مسلّط دیو بر وی، خوار گشت

حق ز حد بگذشتگان را نیست یار

هم ندارد دوست مبغوضند و خوار

رفته زیر بار نفس بد سگال

چون تواند کرد با دشمن قتال

آنکه دست نفس را بندد نخست

در قتال خصم شد چالاک و چست