مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷۳
دانی که کجا جویی ما را به گه جستن
در گردش چشم او آن نرگس آبستن
در دل چو خیال او تابد ز جمال او ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹۷
... تو را از گفت برهاند خمش کن
ز گردش های تو می داند آن کس
که گردون را بگرداند خمش کن ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۵
... گرفت دست مرا گفت تکری یرلغسن
سؤال کردم از چرخ و گردش کژ او
گزید لب که رها کن حدیث بی سر و بن
بگفتمش که چرا می کند چنین گردش
بگفت هیزم تر نیست بی صداع دتن ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳۳
... همچون قدح شو سرنگون و آن گاه دردی خوار شو
در گردش چوگان او چون گوی شو چون گوی شو
وز بهر نقل کرکسش مردار شو مردار شو ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳۹
... چو گنج جان به کنج خانه آمد
به گردش می تنیدم همچو جولاه
خمش کن تا که قلماشیت گویم ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷۷
... عالم از سرکشی آن مه سرگشته شدند
مدتی گردش این گنبد دوارش ده
کو صیادی که همی کرد دل ما را پار ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۳
... ازیرا مرد خواب افکن درآمد شب به کراری
بر این گردش حسد آرد دوار چرخ گردونی
که این مغز است و آن قشر است و این نور است و آن ناری ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۷۶
... کز زحمت و رنج ما ای باد صبا چونی
ای آب خضر چونی از گردش چرخ آخر
وی تاج همه جان ها دربند قبا چونی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱۴
... چون ذره رسن سازم از نور و رسن بازم
در روزن این خانه در گردش سودایی
بنشین که در این مجلس لاغر نشود عیسی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴۱
... و آن باد اگر هیچ نشیند تو نشینی
عرش و فلک و روح در این گردش احوال
اشتر به قطارند و تو آن بازپسینی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۴
... قماش روح بر گردون کشیدی
ز گردش های جسمانی بجستی
به گردش های روحانی رسیدی
بجستی ز اشکم مادر که دنیاست ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲۶
... کز خانه تن برون نگشتی
چون گردش آفتاب دیدی
ماننده ذره چون نگشتی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۲
... چو زمان برگذری و چو مکان نستیزی
مثل چرخ تو در گردش و در کار آیی
گر چو دولاب تو با آب روان نستیزی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۵
... جویای شاه تا که همایی بدیده ای
ای چرخ راست گو که در این گردش آن چنان
خورشیدرو و ماه لقایی بدیده ای ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۳
... تو کرده ای ستیزه به گفتار می کشی
سختی کشان ز گردش این چرخ در غم اند
بر رغم جمله چرخه دوار می کشی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳۶
... خار سیهی بد سوختنی
گردش گل تر باد سحری
یک لقمه نان چون کوفته شد ...
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » دوم
... نوری که ز ذوق او جان مست ابد ماند
اندر نرسد والله خورشید تو در گردش
چون غرقم چون گویم اکنون صفت جیحون ...
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » دهم
... از طرف دیده و دیدار نیست
نقطه دل بی عدد و گردش است
گفت زبان جز تک پرگار نیست ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴۰ - عتاب کردن آتش را آن پادشاه جهود
... اندرین چه این رسن آمد به فن
گردش چرخه رسن را علتست
چرخه گردان را ندیدن زلتست ...
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۱ - تفسیر قول حکیم: به هرچ از راه وا مانی، چه کفر آن حرف و چه ایمان، به هرچ از دوست دور افتی، چه زشت آن نقش و چه زیبا، در معنی قوله علیهالسلام ان سعدا لغیور و انا اغیر من سعد و الله اغیر منی و من غیر ته حرم الفواحش ما ظهر منها و ما بطن
... باده در جوشش گدای جوش ماست
چرخ در گردش گدای هوش ماست
باده از ما مست شد نه ما ازو ...