بیدار شو بیدار شو هین رفت شب بیدار شو
بیزار شو بیزار شو وز خویش هم بیزار شو
در مصر ما یک احمقی نک میفروشد یوسفی
باور نمیداری مرا اینک سوی بازار شو
بیچون تو را بیچون کند روی تو را گلگون کند
خار از کفت بیرون کند وآنگه سوی گلزار شو
مشنو تو هر مکر و فسون خون را چرا شویی به خون
همچون قدح شو سرنگون و آن گاه دردی خوار شو
در گردش چوگان او چون گوی شو چون گوی شو
وز بهر نقل کرکسش مردار شو مردار شو
آمد ندای آسمان آمد طبیب عاشقان
خواهی که آید پیش تو بیمار شو بیمار شو
این سینه را چون غار دان خلوتگه آن یار دان
گر یار غاری هین بیا در غار شو در غار شو
تو مرد نیک سادهای زر را به دزدان دادهای
خواهی بدانی دزد را طرار شو طرار شو
خاموش وصف بحر و دُرّ، کم گوی در دریای او
خواهی که غواصی کنی دم دار شو دم دار شو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دعوت به بیداری و رهایی از خودخواهی و دنیاطلبی است. شاعر به مخاطب میگوید که از خواب غفلت بیدار شود و از وابستگیهای دنیوی آزاد گردد. او اشاره میکند به وجود افرادی احمق در جامعه و از او میخواهد که به بازار حقیقت برود. شاعر به زیباییهای عشق و خداوند اشاره کرده و میگوید که باید رنجها و مشکلات را پشت سر گذاشت. همچنین، بر ضرورت پذیرش و درک عشق، و حضور در مجالس محبت و دوستی تأکید میکند. در نهایت، شاعر از مخاطب میخواهد که در دریای عشق و حقیقت غواصی کند و به عمق این معانی دست یابد.
هوش مصنوعی: از خواب بیدار شو، اکنون که شب به پایان رسیده است. از خودت و دلبستگیهایت دلزده و رها شو.
هوش مصنوعی: در مصر، فردی سادهلوح به فروش میوهای مانند انبه مشغول است و تو ممکن است به او اعتماد نداشته باشی؛ اما حالا میگویم به بازار برو تا خودت ببینی.
هوش مصنوعی: تو با زیباییات هر بیدلی را دلدار میکنی، چهرهات همچون گل سرخ است و خاری که در دلت بوده از بین میرود. سپس به سوی بستان و گلزار برو.
هوش مصنوعی: به هر فریبی که میرسید، دلت را نزن و از خون نترس. چرا خود را مانند قدح، به زمین میزنی و سپس دردی را تحمل نمیکنی؟
هوش مصنوعی: در بازی چوگان، وقتی که نوبت به تو میرسد، باید شجاع و بیپروا باشی. اگر کسی در این میدان از تو انتقاد کند یا احساسی منفی داشته باشد، نباید به آن توجه کنی و باید با دلسوزی به پیش بروی.
هوش مصنوعی: ندای آسمان به گوش میرسد و طبیب عاشقان در حال آمدن است. اگر میخواهی او نزد تو بیاید، باید عاشق شوی و درد عشق را احساس کنی.
هوش مصنوعی: این سینه را مانند غاری بدان که محل خلوت و آرامش یار است. اگر یار تو، غار است، پس بیا و در این مکان مخفی بر خودت و احساساتت تمرکز کن.
هوش مصنوعی: تو انسان نیکوکاری هستی که به دزدان طلا دادهای. اگر میخواهی دریابی که دزد چه کسی است، باید خودت نیز به دزدی روی آوری و در آن زمینه تجربه کسب کنی.
هوش مصنوعی: در مورد زیبایی دریا و گوهرهای درون آن کمتر صحبت کن، اگر میخواهی در عمق این دریا کاوش کنی، باید آمادگی آن را داشته باشی و به همراهی با جریانهای آن بپردازی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۱۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.